پرش به محتوا

کودتای سوم اسفند

از ویکی ایران

کودتای سوم اسفند (کودتای سیاه) 1299، پس از وقوع انقلاب کمونیستی (اکتبر 1917) در روسیه، و پایان جنگ جهانی اول (1918)، بریتانیا (انگلستان) تلاش‌های همه جانبه‌ای انجام داد تا بر نفوذ بیش از پیش خود در ایران بیفزاید[۱]. عقد قرارداد تحمیلی 1919 که با واکنش مردم و نیروهای ملی مواجه شد نیز در همین راستا انجام گرفت. در برابر تحولات کمونیستی در روسیه (شوروی)، ایران چندان که باید توانایی مقابله نداشت، انگلیس نیز خواهان برقراری حکومتی دست نشانده و مقتدر بود تا بتواند در برابر بلشویک‌ها اقتدار و نفوذ خود را در ایران حفظ کند[۲]. از این رو وزیر مختار انگلیس (نرمان) و مستشار نظامی آن، کلنل اسپایس، ژنرال آیرنساید[Ironside] هاروارد (کنسول انگلستان در ایران) نیز از طراحان اصلی اقدامات نظامی انگلیس در ایران بودند. طرح نظامی انگلیس برای کودتا در ایران در زمانی صورت گرفت که نیروهای قزاق به فرماندهی رضا خان میرپنج (رضا شاه بعدی) از بلشویک‌ها شکست خوردند و در دهکده آقابابا نزدیک قزوین متمرکز شدند[۳].

این امر در حالی بود که انگلیس‌ها از رضا خان برای انجام کودتا دعوت کردند. او با کمک نیروهای انگلیسی در اول اسفند (حوت) 1299ش (20 فوریه 1921م) به تهران رفت[۴] تا برای تحمیل سید ضیاءالدین طباطبایی* به عنوان نخست‌وزیر به احمدشاه قاجار کودتای نظامی را انجام دهد. در نتیجه با زندانی کردن بسیاری از سیاستمداران آن روز، این کودتا با نخست‌وزیری سید ضیاءالدین در سوم اسفند به پیروزی رسید[۵].

ماژور مسعود خان وزیر جنگ شد اما در مقابل رضا خان تنها تا هفتم اردیبهشت 1300، دوام آورد. رضا خان به وزارت جنگ منصوب شد. سید ضیاء به توقیف رجال سرشناسی چون تیمورتاش پرداخت، میخانه‌ها و مشروب‌فروشی‌ها را بست و قرارداد 1919 که پیش از این اعتبار خود را از دست داده بود لغو شده اعلام کرد، اما با این همه وجهه خوبی نداشت[۶]. مخالفت‌های رضا خان با وی باعث کناره‌گیری او پس از سه ماه از قدرت شد و کابینه سید ضیاء به کابینه سیاه شهرت یافت[۷]. رضا خان در کابینه‌های بعدی همچنان وزارت جنگ را بر عهده داشت تا این که خود به ریاست‌الوزرایی رسید و با تسلط خود بر امور تحت حمایت انگلیسی‌ها توانست در اول آبان 1354ش از نمایندگان دست‌نشانده خود در مجلس شورای ملی، در برابر تعدادی از نمایندگان مخالف مانند سید حسن مدرس، برای خلع احمدشاه از سلطنت و پادشاهی خود رأی موافق بگیرد[۸].

نیز نگاه کنید به

مآخذ

  1. همایون كاتوزیان، محمدعلی. دولت و جامعه در ایران. ترجمه حسن افشار، تهران: نشر مركز، 1385، ص 126.
  2. ملک‌الشعراء بهار، محمدتقی. تاریخ مختصر احزاب سیاسی در ایران. ج 1، تهران: امیرکبیر، 1371، ص 55 و 85.
  3. مکی، حسین. مختصری از زندگی سیاسی احمدشاه قاجار. تهران: امیرکبیر، 1375، ص 126.
  4. آیرونساید. خاطرات سر آیرونساید. تهران: مؤسسة پژوهشی و مطالعاتی فرهنگی رسا، 1373، ص 162 و 189.
  5. مرسلوند، حسن. اسناد کودتای سوم اسفند 1299. تهران: نشر تاریخ ایران، 1374، ص 284.
  6. آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، 1380، ص 148.
  7. لوسوئر، امیل. کودتا 1299. ترجمه ولی شادان، تهران: اساطیر، 1373، ص 146.
  8. مکی، حسین. تاریخ بیست ساله ایران. ج 1، کودتای 1299، تهران: علمی، 1323.

منبع اصلی

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،

نویسنده مقاله

اکبر قاسمی