پرش به محتوا

قاجاریه

از ویکی ایران

قاجاریه، سلسله‌ای از هفت پادشاه که از 1210ق/ 1795م (تاج‌گذاری آقا محمدخان)* تا 1304ش (1925م/ 1344ق) بر ایران حکومت کردند.

واژه قاجار از «قاچ» (قاج/ کاچ) ترکی و مصدر «قاجمک» (گیتمک) به معنی «فرار کردن» و نشانه اسم فاعلی «آر» تشکیل شده که به معنای «فرار کننده» یا «مرد دونده» آمده است. این عنوان اگرچه ممکن است از سوی ترکان جغتایی در مقام توهین کاربرد یافته باشد، اما چون واژه‌های قجرجی، غجرجی، قاجارچی به معنای «راهنما» و «بلد» آمده‌اند و «جنگ و گریز» مهارت‌های جنگی کوچ‌نشینان شرقی است می‌تواند بیان کننده مهارت نظامی باشد و گمان می‌رود نام قاچار (قجر و قاجار) از این جهت به آنان داده شد[۱].

مورخان دوره قاجاریه، نام این ایل را برگرفته از نیای آنها قاجار نویان بن سرتاق نویان‌بن سابا (سبا) نویان‌بن جلایربن‌ نوبان (نیرون) دانسته‌اند. از این رو تأکید می‌کنند که قاجار با جلایریان* (آل جلایر= ایلکانیان) نسبت خویشاوندی داشته‌اند[۲] و چنان‌که بیان می‌کنند که قاجارنویان و سرسلسله آل جلایر، امیرحسین گورگان، نوادگان ایلکانویان بوده‌اند. آنچه مورخان بر آن پافشاری دارند سرتاق نویان از همراهان هلاکوخان مغول در حمله به غرب ایران بوده و پسر او، قاجارنویان، در زمان غازان (اواخر سده 7 ق)،مقام و منصب داشته است[۳]. روایت‌های گوناگون بیان کننده آن هستند که قاجارها طی مهاجرت ایلات ترکمان در قرون میانه از شرق ماوراءالنهر به غرب ایران (شام) کوچ کردند و به مرور در زمان تیموریان در آذربایجان و اوآن ساکن شدند[۴].

قاجارها چندان با آق‌قویونلو‌ها* پیوند داشته‌اند که برخی مورخان آنها را از ترکمانان آق‌قویونلو می‌دانند. دلیل آن نیز کمک «لشکر قاجار» به ایران آق‌‌قویونلو به ویژه پس از درگذشت یعقوب بیگ آق‌قویونلو، بوده است[۵]. در اواخر حکومت آق‌قویونلوها، ایل قاجار به ایلات استاجلو، شاملو، روملو، تکلو (تلکو)، ذوالقدر و افشار به عنوان هسته اصلی قزلباش در روی کار آمدن شاه اسماعیل* صفوی و تأسیس سلسله صفویه* (957ق/ 1550م) مهم‌ترین نقش را ایفا کردند[۶]. با این همه، سران ایل قاجار به مانند استاجلوها، شاملوها و تکلوها به مقام مهمی در دوره صفویه دست نیافتند. در این دوره مطابق سیاست‌های صفویان، قاجارها به استرآباد (گرگان و دشت) کوچیدند و در دو دسته به نام‌های یُخاری باش و اشاقه‌باش در بالا و پایین دست رود گرگان ساکن شدند. از آنجا که همچنان زندگی ایلی داشتند یخاری باش که شتر می‌پروراندند به دولو (دو= شتر) و اشاقه‌باش که گوسفند می‌پروراندند به قویونلو (قویون- گوسفند) مشهور شدند. اصطلاح قویونلو در واقع ارتباط ایلی آنها را با ترکمانان آق (سپید) قویونلو و قرا (سیاه) قویونلو* نیز نشان می‌دهد[۷].

گمان می‌رود که از دوره صفویه اشاقه‌باش‌ها (قویونلو) اهمیت بیش‌تری یافته‌ و رهبری ایل را بر عهده داشتند[۸][۹]. پس از سقوط حکومت صفویان در پی شورش افغان‌ها (1135ق/ 1723م)، قاجارها به فرماندهی فتحعلی‌خان در برابر اشرف افغان از شاه تهماسب دوم حمایت کردند[۱۰]. در این زمان که نادر در میان افشارها به قدرت رسیده بود تلاش خود را برای کسب پادشاهی بر ایران آغاز کرد، اگرچه ظاهراً در صدد بازگرداندن سلطنت به خاندان صفوی بود. او در این راه هم فتحعلی خان قاجار را به قتل رساند و افراد اشاقه‌باش را خلع سلاح کرد (1139ق/ 1727م) هم به زودی شاه تهماسب را از سر راه خود برداشت، بر افغان‌ها پیروز شد و در سال 1148ق/ 1735م به عنوان پادشاه ایران تاج‌گذاری کرد[۱۱]. در دوره حکومت نادرشاه* و دیگر حکمرانان افشاریه* همچنین در دوره زندیه* محمدحسن خان قاجار فرزند فتحعلی خان ضمن ریاست بر ایل قاجار در تکاپوی قدرت و درگیر با رقیبان خویش بود. او در زمان کریم‌ خان زند در صدد فتح مازندران و گیلان برآمد (1165ق/ 1752م). نتیجه‌ این اقدام جنگ با خان زند و شکست قاجارها در نزدیکی تهران بود[۱۲][۱۳]. خان زند به زودی توانست دیگر رقیب خود، آزادخان افغان را در آذربایجان شکست دهد (1169ق/ 1756م) و از این پس جنگ‌های خود را با محمد حسن خان قاجار ادامه داد. ارسال 1171ق 1757م قاجارها از کریم خان و سردار او، شیخعلی خان زند، شکست خوردند، به گرگان فرار کردند و در آنجا محمد حسن خان توسط یکی از یخاری‌باش کشته شد[۱۴][۱۵].

پسران او، آقا محمدخان*، حسینقلی خان، مرتضی‌قلی‌خان و جعفرقلی‌خان از ترس یخاری‌باش به میان ترکمانان دشت پناه آوردند، بعدها که کریم‌خان با خواهر محمد حسن خان ازدواج کرد به دربار او پناه برد، بعدها حسینقلی خان توانست حکومت بر دامغان را از کریم‌خان دریافت کند و به همراه نایب خود، مرتضی قلی خان، به آنجا رفت. اما به نام جهانسوز شاه علیه خان زند شورش کرد و حکمران مازندران را به قتل رساند. حکومت کوتاه مدت او با حمله زکی‌خان زند و قتل توسط غلامش به پایان رسید[۱۶][۱۷](1181ق/1768م). از آنجا که آقا محمدخان قاجار در دربار کریم خان بیش از پیش به او نزدیک شده بود، تواست پس از درگذشت خان زند (1193ق/ 1779م) به میان ایل قاجار بازگردد و زمینه بنیانگذاری سلسله قاجاریه را طی چند جنگ با لطفعلی خان زند فراهم آورد

 ( آقا محمدخان). وی پس از فاجعه کرمان، لشکرکشی به قفقاز و تفلیس در سال 1210ق/ 1795م در تهران تاج‌جگذاری کرد لشکر‌کشی‌های خود را به خراسان و قفقاز ادامه داد. او تفلیس را فتح کرد و در این جنگ توسط خدمتکاران خویش به قتل رسید[۱۸][۱۹](21 ذی‌قعده 1210ق). و پس از وی باباخان مشهور به فتحعلی شاه (1250- 1212ه‍ 1797- 1835م) به حکومت رسید. در این دوره، جنگهای ایران و روسیه منتهی به دو قرارداد گلستان (1228ق/ 1813م) و ترکمنچای (1243ق/ 1828م) و جدایی بخشهایی از قفقاز[۲۰][۲۱][۲۲] و جنگهای ایران و عثمانی منتهی به معاهده و ارزنه‌الروم (1239/ 1824م) براساس عهدنامه 1159ق شد[۲۳][۲۴] و عهدنامه فین‌کن اشتاین[Finkenstein] (1222ه‍/ 1807م) با فرانسه نیز فرانسه را متعهد به کمک به ایران در برابر تجاوزات خارجی نمود ولی ناپلئون با عقد قرارداد تیلیست [Tilisit] (1222ه‍/ 1807م) با روسیه این قرارداد را نقض کرد[۲۵] و ایران مجبور به امضای عهدنامه‌های مجمل، مکمل (1227ه‍/ 1812م) و تهران (1229ه‍/ 1814م) با انگلستان و سفرای این کشور یعنی سرهاردفورد جونز[Sir Harford jones]، سرجان ملکم[ Sir jhon molkolm Sir John Malkolm] و سرگورارزلی[Sirgore Ouseley ] شد[۲۶][۲۷].

از وقایع دیگر این دوره لشکرکشی به افغانستان و محاصره هرات (1833م/ 1248ق)، قتل گریبایدوف[Alexander Sergieritch Griboidov] سفیر روسیه و هیات همراه، قتل حاجی خلیل خان قزوینی سفیر ایران در هند (1219ه‍/ 1803م) می‌باشد[۲۸][۲۹]. پس از فتحعلی شاه، محمد شاه قاجار (1250- 1264ق/ 1834- 1848م) با کمک میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی و پس از غلبه بر مدعیان سلطنت از جمله ظل‌السطان به تخت نشست. در این دوره دوباره مساله هرات (1253- 1254ه‍/ 1873- 1838م) و تصرف این شهر و مجموعه قیامهایی چون قیام آقاخان محلاتی پیشوای فرقه اسماعیلیه (1256- 1253ه‍ 1837- 1840م)، ظهور سیدعلی محمد باب و جنبش بابیه و قیام  سالار 1262ه‍/ 1846م در خراسان پیش آمد[۳۰][۳۱][۳۲]. ناصرالدین شاه (1264- 1313ق/1848- 1895م) حاکم بعدی قاجار با کمک میرزا تقی خان امیرکبیر و پس از غلبه بر شورشهایی چون بابیان و قیام سالار به قدرت رسید و به همت امیرکبیر اصلاحاتی در زمینه مالی، وضع نظام اداری، اقتصادی و فرهنگ صورت گرفت[۳۳][۳۴]. مهمترین وقایع این دوره در معاهدات و امتیازات خلاصه می‌شود و طبق معاهده دوم ارزنه‌الروم (1265و/ 1849) مرز میان ایران و عثمانی تعیین و طبق معاهد پاریس (1273ه‍/ 1857م) که با مخالفت روحانیون و مردم لغو شد، تاسیس بانک شاهنشاهی (1289ه‍/ 1872م) به بارون یولیوس دورویتر[ Boron Julius de Reuter] و کشتی‌رانی در کارون (1306ه‍/ 1888م) به برادران لینج به انگلستان، امتیازات شیلات شمال (1285ه‍/ 1869م) به لیانازوف[Lionazor]، تأسیس بانک استقراضی، تأسیس بریگاد قزاق (1297ه‍/ 1879م) واحد خط شوسه بین‌ تهران انزلی ... به روسیه، امتیاز حفاری در شوش به دیولافوی فرانسوی[Marcel Auguste Dieulofoy] (1351ه‍- 1883م) و امتیازات تجاری به کشورهایی چون اسپانیا، آمریکا و ... واگذار شد[۳۵][۳۶][۳۷]. مجموعه مسافرتهای شاه به فرنگ، تأسیس دارالفنون، چاپ روزنامه، تأسیس تلگراف و خط آهن و ... در این دوره صورت گرفت و در نهایت ناصرالدین شاه بعد از پنجاه سال سلطنت توسط میرزا رضایی کرمانی در سال 1313ق کشته شد[۳۵][۳۸][۳۹].

مظفرالدین شاه (1324- 1313ه‍ 1895- 1906م) پس از ناصرالدین شاه به تخت نشست و دوره او دوره صدارت امین‌السلطان، امین‌الدوله و عین‌الدوله، دوره امتیازات و دوره مشروطه‌خواهی و تأسیس مجلس می‌باشد[۴۰]. اغلب امتیازات این دوره مثل امتیاز استخراج معادن قراچه‌داغ (1316ه‍/ 1898م) امتیاز کاوشهای علمی و باستان‌شناسی به فرانسه (1315ه‍/ 1897م) امتیاز دارسی (1319ه‍/ 1901م) به انگلستان و ... و اخذ وامهای کلان برای تامین هزینه‌های دربار و سفر شاه به فرنگ انجام می‌شد[۳۵][۴۱][۴۲]. مهمترین واقعه این دوره انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی در 1324ق/ 1285ش/ 1904م می‌باشد که محمدعلی شاه (1324- 1327ه‍/ 1906- 1919م) حاکم بعدی در تمام مدت سلطنت خود درگیر مشروطه بود و بعد از به  توپ بستن مجلس و احیای حکومت استبدادی با قیام مشروطه خواهان به رهبری افرادی چون ستارخان، باقرخان و ... و احیای دوباره مجلس علی‌رغم حمایت روسیه از سلطنت خلع شد[۴۳][۴۴]. در این دوره قرار داد 1325ه‍/ 1907م بین روس و انگلیس مبنی بر تقسیم ایران به مناطق تحت نفوذ در شمال و یک منطقه بی‌طرف در مرکز امضاء شد[۴۵].

با خلع محمدعلی شاه احمد شاه، قاجار (1327- 1344ه‍/ 1909- 1925م) با نیابت عضدالملک و بعدها ناصر‌المک به قدرت رسید. این دوره یکی از پرحادثه‌ترین دوره‌های تاریخی ایران است. مجلس دوم پس از اولتیماتوم روسیه در مورد اخراج شوستر توسط ناصرالملک منحل شد[۴۶] و مجلس سوم بعد از به سن قانونی رسیدن احمد شاه (1332ق) آغاز به کار کرد که با جنگ جهانی اول* و درگیر شدن ایران در جنگ و پیش آمدن مساله مهاجرت و تشکیل کمیته دفاع ملی از هم پاشید[۴۷][۴۸] و ایران با قرارداد 1915 به دو منطقه تحت نفوذ تقسیم شد[۴۹]. با وقوع انقلاب روسیه نیروهای این کشور از ایران خارج شد و انگلستان جای روسیه را در ایران گرفت و سعی کرد با قرارداد 1919م/ 1337ق به این اشغال جنبه رسمی و قانونی بدهد[۵۰][۵۱]. از دیگر مسائل این دوره مسئله نفت جنوب و نفت شمال، کودتای 1299ش و قدرت‌گیری رضاخان و مساله جمهوری‌خواهی، قیام خیابانی و میرزا کوچک خان پسیان، شیخ‌ خزئل و در نهایت خلع احمد شاه در 1344ه‍/ 1925م و آغاز سلطنت رضاشاه و سلسله پهلوی می‌باشد[۵۲][۵۳].

قرار گرفتن ایران در مسیر توسعه و تمدن جدید باعث مجموعه اصلاحاتی در عرصه‌های مختلف شد و اصلاحات که ابتدا مورد توجه عباس میرزا قرار گرفت توسط امیرکبیر گسترش یافت و تأسیس دارالفنون (1266) چاپ اولین روزنامه به نام کاغذ اخبار (1253ه‍/ 1837م) و وقایع اتفاقیه (1267ه‍ 1851م)، اولین تلگراف تأسیس مجلس دارالشورای کبری و ایجاد وزارتخانه (1275ه‍ 1859م)، اولین پستخانه (1292ه‍/ 1875م)، اصلاح ضرابخانه‌ها (1296ه‍/ 1879م)، احداث اولین راه آهن (1301ه‍/ 1884م)، اعزام دانشجو به خارج برای تحصیل، استخدام معلمان خارجی برای تدریس، از مهمترین اقدامات اصلاحی دوره قاجار بود[۵۴][۵۵]. ارتش هم به علت جنگهای خارجی مورد توجه قرار گرفت و در اغلب معاهده‌های منعقد شده با دول خارجی ماده‌ای در مورد آموزش سپاهیان ایرانی وجود داشت[۵۶][۵۷][۵۸] و پس از عباس میرزا که محصلینی برای کسب علوم و فنون نظامی به فرنگ فرستاد، امیرکبیر با تأسیس دارالفنون و استخدام افرادی که کلنل مترانسو[Metrazo] و پوشه[Poche] برای تدریس علوم نظامی به دنبال گسترش این علم بود. با تأسیس بریگاد قزاق (1296ه‍/ 1878م) توسط دومانتوویچ[Dunomtovitch] امور نظامی ایران در اختیار روسها قرار گرفت و افسرانی نیز از اتریش، آلمان، ایتالیا برای آموزش به ایران آمدند[۵۹][۶۰].

جامعه ایران به دو طبقه حاکم و محکوم تقسیم می‌شود و بعد از شاه صدراعظم در راس کار بود که با تشکیل وزارتخانه‌ها به نوعی قدرت خود را تعمیم کرد[۶۱] مهمترین عایدات دولت از طریق مالیات مثل مالیات اراضی، احشام، معادن و در آمدهای گمرکی، ضرابخانه، پست و تلگراف تامین می‌شد و با توجه به واگذاری امتیازات گمرکی و تأسیس بانک به اتباع خارجی، اقتصاد ایران بیشتر در دست آنها بود[۶۲][۶۳][۶۴]. راه‌های ایران همان راه‌های سنتی بود و به غیر از دو راه تهران قم و تهران، قزوین راه مناسبی وجود نداشت و دولتهای خارجی برای تأمین منافع خود امتیازاتی در مورد تأسیس راه گرفتند[۶۵][۶۶]. علوم و ادبیات در این دوره با تأسیس دارالفنون و مدارس جدید، تحصیل از روش سنتی خود خارج شد و امکان بیشتری برای سواد آموزی ایجاد کرد با ورود کلمات روسی و فرانسه به زبان فارسی و زوال سبک هندی، افکار و جریانات نوینی شکل گرفتند و علمای بزرگی در زمینه‌های مختلف ظهور یافتند. درحکمت و فلسفه حاج ملاهادی سبزواری (1295- 1212ه‍/ 1797- 1878م)، میرزا ابوالحسن جلوه(ت 1238ه‍/ 1823م)[۶۷][۶۸]، در تاریخ‌نویسی که بیشتر به سبک و روش قدیمی یعنی ثبت وقایع به تریبت زمان وقوع بود مورخانی چون لسان‌الملک، رضاقلی خان هدایت، محمد حسن صنیع‌الدوله، میرزا جعفر خورموجی[۶۹][۷۰] و ... در جغرافیا برای نخستین بار نقشه تهران توسط معلمین و محصلین دارالفنون تهیه شد و کتب جغرافیایی چون فارسنامه ناصری اثر حاج میرزا حسن شیرازی، جام‌جم فرهاد میرمعتمدالدوله، برات‌البلدان و مطلع الشمس اعمادالسلطنه،...[۷۱]

در در سفرنامه نویسی، سفرنامه مسعودی، سفرنامه‌های شاه به فرنگ، سفرنامه‌های زیارنی مثل سفرنامه عضدالملک به عتبات و یا سفرنامه سیف‌الملک به مکه و عتبات[۷۲] در رجال و تذکره‌نویسی؛ نامه دانشوران؛ قصص‌العلماء محمدبن سلیمان تنکابنی، ناسخ‌التواریخ و ... در شعر، سیدمحمد اصفهانی سحاب، فتحعلی خان صبا، عارف قزوینی، نشاط اصفهانی قاآنی، در نثر قائم مقام فراهانی، فاضل خان گروسی و ...[۷۳][۷۴][۷۵]. در موسیقی که بیشتر موسیقی مذهبی بود و موسیقی جدید هم در دارالفنون تدریس می‌شود و حتی لومر آهنگ سلام رسمی را ساخت، افرادی چون چالانچی‌خان، زهره و مینا، فتح‌الله میرزا شعاع‌السلطنه و فیروز میرزا نصرت الدوله و...[۷۶][۷۷]. در نمایشی که بیشتر تعزیه و شبیه‌خانی بود و در دوره ناصرالدین شاه با ساختن تکیه دولت گسترش یافت، قلی خان شاهی و سید احمد خان ظهور کردند و نمایش نامه‌های جدید هم مورد توجه قرار گرفت و آثاری از مولیر و هفت نمایشنامه‌ از ترکی توسط میرزا فتحعلی دربندی ترجمه شد[۷۸][۷۹]. در نقاشی و معماری که ادامه سبک دوره صفوی بود. مدرسه صنایع مستظرفه در دوره ناصری به همت کمال‌الملک برای تربیت نیروی هنرمند تأسیس شد و بزرگانی چون ابوالحسن غفاری صنیع‌الملک محمد ابراهیم نقاش باشی، محمدخان نقاش باشی، محمد حسن افشار، ظهور کردند[۸۰][۸۱][۸۲] و در معماری بناهایی چنن مقبره حضرت عبدالعظیم، مسجد سپهسالار، صحن مرقد امام رضا، گنبد مشتاقیه در کرمان، کاخهای گلستان و شمس‌العماره و مسجد شاه و ... ساخته شد[۸۳][۸۴][۸۵].

نیز نگاه کنید به

مآخذ

  1. محقق قزوینی (ناصر تکمیل همایون)، «خاستگاه تاریخی ایل قاجار»، تاریخ معاصر ایران، کتاب دوم، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1369، ص 80.
  2. جهانسوز، رضا، تاریخ بنیان قاجار، تهران، بی‌نان اهتمام 1333، 16.
  3. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337 ج1، ص 3.
  4. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، ص90-8.
  5. غفاری قزوینی، احمدبن محمد، تاریخ جهان‌آرا. تهران: حافظ، 1343، ص 275.
  6. سیوری راجر، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران: نشر مرکز، 1363، ص 24.
  7. شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: مدبر، 1374،ص 24.
  8. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، ص 10- 9،
  9. میرزا فضل‌الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، تصحیح ناصر افشار‌فر، تهران: مرکز اسناد مجلس، ج1 ص 26- 21.
  10. محمد فتح‌الله‌بن محمدنقی ساروی، تاریخ محمدی احسن‌التواریخ، به اهتمام، غلامرض طباطبایی مجد، تهران: امیرکبیر 1371.
  11. فورموجی مجمدجعفر، حقایق اخبار ناصری به کوشش سید حسین خدیوجم، تهران: نی 1363، صص 3-4.
  12. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، ص 14- 18.
  13. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337 ج1، ص 20- 26.
  14. میرزا فضل‌الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، تصحیح ناصر افشار‌فر، تهران: مرکز اسناد مجلس، ج1 ص 33- 19.
  15. محمد فتح‌الله‌بن محمدنقی ساروی، تاریخ محمدی احسن‌التواریخ، به اهتمام، غلامرض طباطبایی مجد، تهران: امیرکبیر 1371. ص 40 به بعد.
  16. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، ص 21- 24.
  17. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337 ج1، ص. 29- 36.
  18. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، ص 24 به بعد 6.
  19. محمد فتح‌الله‌بن محمدنقی ساروی، تاریخ محمدی احسن‌التواریخ، به اهتمام، غلامرض طباطبایی مجد، تهران: امیرکبیر 1371، صفحات متعدد.
  20. دنبلی عبدالرزاق، مآثر سلطانیه، به کوشش صدری افشار، تهران: ابن سینا، 1351، ص 98 به بعد.
  21. میرزا فضل‌الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، تصحیح ناصر افشار‌فر، تهران: مرکز اسناد مجلس،، ج1 ص 405- 381، ج 2، ص 76- 71.
  22. او، سیمونیچ، خاطرات وزیر مختار روس، ترجمه یحیی آرین‌پور، تهران: فرانکلین، 1353، ص 35- 44.
  23. میرزا فضل‌الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، تصحیح ناصر افشار‌فر، تهران: مرکز اسناد مجلس،، ج1، ص 573- 591.
  24. نصرالله صالحی، عهدنامه‌های اول و دوم ارزنه‌الروم و تغییر وضعیت ایرانیان در امپراطوری عثمانی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال 10 شماره 38، تابستان 1385 ص 155- 143.
  25. دنبلی عبدالرزاق، مآثر سلطانیه، به کوشش صدری افشار، تهران: ابن سینا، 1351، ص 175- 173 و 212- 216.
  26. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337، ج 1، 177- 180 و 181 به بعد.
  27. میرزا فضل‌الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، تصحیح ناصر افشار‌فر، تهران: مرکز اسناد مجلس، ج1 ، ص 317- 314، 335- 331.
  28. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، صص 69 به بعد.
  29. محمد یوسف ریاضی هروی، عین‌الوقایع، به اهتمام محمد آصف فکرت. تهران: انقلاب اسلامی 1372، ص 1-9.
  30. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337، ج 2 ص 89 و ج 3 ص 8
  31. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، ص ص 401- به بعد،
  32. واتسن راموت گرفت، تاریخ قاجار، ترجمه عباسقلی آذری، بی‌نا 1340، ص 202- 210.
  33. هدایت رضاقلی خان، خاطرات و خطرات، تهران: کتابفروشی خیام 1349، ج 10، ص 319 به بعد.
  34. فورموجی مجمدجعفر، حقایق اخبار ناصری به کوشش سید حسین خدیوجم، تهران: نی 1363، ص 41- 85.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ محمد یوسف ریاضی هروی، عین‌الوقایع، به اهتمام محمد آصف فکرت. تهران: انقلاب اسلامی 1372، ص 35- 117.
  36. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337، ج 3، صفحات متعدد.
  37. فورموجی مجمدجعفر، حقایق اخبار ناصری به کوشش سید حسین خدیوجم، تهران: نی 1363، ص 85 به بعد ریاضی هروی، ص 35- 117،
  38. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337،ج 3، صفحات متعدد.
  39. هدایت رضاقلی خان، خاطرات و خطرات، تهران: کتابفروشی خیام 1349،، ج 10، ص 319 به بعد.
  40. افشاری پرویز، صدر اعظم های سلسله قاجاریه، تهران: وزارت خارجه 1372، ص 223- 263.
  41. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337، ص 117- 165.
  42. شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: مدبر، 1374، ص 286- 321.
  43. ملک‌زاده مهدی، تاریخ انقلاب مشروطه ایران، تهران: علی، 1362، جلد 1 الی 7، صفحات متعدد.
  44. کسروی احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر 1373، صفحات متعدد.
  45. هدایت مهدی قلی خان: طلوع مشروطیت، به کوشش امیر اسماعیل، تهران: جام 1363، ص 53.
  46. اتحادیه، منصور، پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، تهران: گستره، 1361، ص 326- 333.
  47. صدر محسن، خاطرات صدرالاشراف، تهران: وحید، 1364، صص 222- 228.
  48. ملاتی تهرانی علیرضا، ایران و دولت ملی در جنگ جهانی اول: تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص 123.
  49. سپهر احمدعلی، ایران در جنگ جهانی، تهران: ادیب 1362، ص 89.
  50. هدایت رضاقلی خان، خاطرات و خطرات، تهران: کتابفروشی خیام 1349، ص 210.
  51. زندفر فریدون. ایران و جامعه ملل، تهران: شیرازه، 1377، ص 60- 56.
  52. هدایت مهدقلی خان، خاطرات و خطرات، تهران: زوار 1375، ص 349 به بعد.
  53. شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: مدبر، 1374، ص 533 به بعد.
  54. محبوبی اردکانی حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران: دانشگاه تهران 1378. صفحات متعدد.
  55. رضایی عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران: اطلس 1378، ج 12، ص 705- 723.
  56. میرزا فضل‌الله شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، تصحیح ناصر افشار‌فر، تهران: مرکز اسناد مجلس، ج 1، ص 381- 405، ج 2، 76- 671.
  57. دنبلی عبدالرزاق، مآثر سلطانیه، به کوشش صدری افشار، تهران: ابن سینا، 1351، ص 209- 211، 248- 247.
  58. نوذری عزت‌الله، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، تهرارن: خجسته، 1381،ص 372- 377.
  59. محبوبی اردکانی حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران: دانشگاه تهران 1378، ص 57 به بعد.
  60. فلور ویلیم، جنتارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمه ابوالقاسم سر، تهران: توس 1366، ص 68- 11.
  61. امغانی محمد تقی، صد سال بیش از این، تهران: شکبیر، 2537، ص 73- 84.
  62. موتمن‌الملک، حسین پیرنیا، مجموعه معاهدات دولیه علیه ایران بادول خارج. مطبعه فارسی، 1326 ه‍. ق صفحات متعدد.
  63. فلور ویلیم، جنتارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمه ابوالقاسم سر، تهران: توس 1366، ص 190 به بعد.
  64. نوذری عزت‌الله، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، تهرارن: خجسته، 1381، ص 359- 365.
  65. موتمن‌الملک، حسین پیرنیا، مجموعه معاهدات دولیه علیه ایران بادول خارج. مطبعه فارسی، 1326 ه‍. ق صفحات متعدد، ص.131- 133.
  66. محمد یوسف ریاضی هروی، عین‌الوقایع، به اهتمام محمد آصف فکرت. تهران: انقلاب اسلامی 1372، ص 35 به بعد.
  67. خاتمی احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوره بازگشت ادبی، تهران: پایا 1373، ج اول، ص. 166- 178.
  68. رضایی عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران: اطلس 1378، ج 12، ص. 729- 830.
  69. خاتمی احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوره بازگشت ادبی، تهران: پایا 1373، ج اول، ص 61- 49.
  70. رضایی عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران: اطلس 1378، ج 12، ص. 830- 831.
  71. رضایی عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران: اطلس 1378، ج 12، ص. 831- 832.
  72. خاتمی احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوره بازگشت ادبی، تهران: پایا، 1373، ج اول، ص 113- 137.
  73. اعتضاد‌السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیرالتواریخ، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: ویسمن 1370، ص 56- 60، 247- 275 و 540- 572.
  74. بروان ادوارد، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، ترجمه دکتر بهرام مقدادی و تهران: مروارید 1369، ص 391.
  75. خاتمی احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوره بازگشت ادبی، تهران: پایا، 1373، جلد 1، ص.238- 254.
  76. خاتمی احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوره بازگشت ادبی، تهران: پایا، 1373، ج اول، ص 214- 218.
  77. هدایت رضاقلی خان، خاطرات و خطرات، تهران: کتابفروشی خیام 1349،، ج 10، ص 319 به بعد، ص 37- 42.
  78. اسکویی مصطفی، سیری در تاریخ تئاتر ایران، تهران: آناهیتا، 1378، ص 125- 229.
  79. جیمز ویلس چارلز، تاریخ اجماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمه سید عبدالله، تهران: زرین. 1363، ص 373.
  80. جیمز ویلس چارلز، تاریخ اجماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمه سید عبدالله، تهران: زرین. 1363، ص 183- 197.
  81. خاتمی احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوره بازگشت ادبی، تهران: پایا، 1373، ج اول، 193- 199.
  82. ایرانشهر، کمسیون ملی یونسکو در ایران، نشریه شماره 22، جلد اول، ص. 805- 816.
  83. لسان‌الملک سپهر، محمد تقی، ناسخ‌التواریخ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی، تهران، امیرکبیر، 1337، ج 3، ص 1511- 1515.
  84. خاتمی احمد، تاریخ ادبیات ایران در دوره بازگشت ادبی، تهران: پایا 1373، ج اول، ص 206- 207.
  85. ایرانشهر، کمسیون ملی یونسکو در ایران، نشریه شماره 22، جلد اول، ص 835.

منبع اصلی

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،

نویسنده مقاله

مریم غلامعلی زاده