پرش به محتوا

صفویان

از ویکی ایران

صفویان، سلسله پادشاهی ایران با مذهب رسمی تشیع (حک 907-1135ق / ؟ - ؟ م)

نسب صفویان به شیخ صفی‌الدین اردبیلی* می‌رسد که از اعقاب فیروزشاه زرین کلاه (سده5ق / 11م) بود می‌رسد. بنا بر سلسله النسب صفویه این دودمان به امام موسی کاظم (ع) نسب می‌برند. پس از او عیوض، محمد حافظ، صلاح‌الدین رشید، قطب‌الدین ابوالباقی احمد و امین‌الدین جبرائیل به گونه‌ای موروثی به پیشوایی دینی رسیدند[۱]. با تولد شیخ صفی‌الدین پسر امین‌الدین جبرائیل طریقت صفوی وارد مرحله جدیدی شد [۲].موقعیت مهم شیخ صدرالدین (735-795ق) پسر شیخ صفی در زمان زوال ایلخانان[۳] باعث می‌شد که برخی مانند ملک اشرف چوپانی با او مشکلات و دشمنی‌ها داشته باشند. در زمان خواجه علی پسر شیخ صدرالدین که احتمالاً با تیمور گورکان و شاهرخ همزمان بود با آنها دیدارهایی داشت، تعالیم نیمه مخفی طریقت صفوی آشکارا ماهیت شیعی گرفت. هر چند که در زمان شیخ صفی‌الدین متناسب با مذهب شافعی بود. با رهبری شیخ جنید پسر شیخ ابراهیم و نوه خواجه علی، علائم آشکاری از تمایل به قدرت دنیوی و جهاد علیه کفار پدیدار شد[۴]. جنید لقب سلطان گرفت با خواهر اوزون حسن آق قویونلو* ازدواج کرد و در جنگ برای فتح شیروان نزدیک دربند کشته شد. پسرش شیخ حیدر نیز با ماراتا (عالم شاه بیگم) دختر اوزون حسن ازدواج کرد. او نیز در راه قدرت دنیوی سرنوشت پدر را یافت[۵] .ابداع کلاه دوازده ترک قرمز رنگ به تناسب دوازده امام شیعه از اقدامات او بود که عثمانیان به آن قزلباش* گفتند. اسماعیل میرزا پسر حیدر بر جای پدر نشست و در 907ق با تصرف تبریز دولت صفوی را تشکیل داد. مذهب دوازده امامی شیعه را رسمی اعلام کرد و در جنگ با ازبکان در غرب و عثمانیان در شرق که مبلغان مذهب تسنن بودند قرار گرفت. در این زمان تماس مستقیم ایرانیان با اروپائیان در حمله پرتغالیان به هرمز انجام گرفت[۶] .

پس از فوت شاه اسماعیل* (930ق / ؟م) تهماسب پسر او در ده سالگی و زمانی که سران ایلات و قزلباش سعی در تصاحب قدرت و در اختیار گرفتن پادشاه داشتند، بر جای پدر نشست. روملوها، ذوالقدرها، استاجلوها، تکلوها، قاجارها، شاملوها و دیگر ایلات قزلباش که در روی کار آوردن صفویان سهم زیادی داشتند[۷] در این راه جنگ‌های داخلی را میان یکدیگر ایجاد کردند در حالی که، هرات در تصرف عبیدالله خان ازبک بود و عثمانیان به رهبری سلطان سلیمان کبیر (سلیمان قانونی یا سلیمان شکوهمند[Suleyman the Magnificent]) به ایران هجوم می‌آوردند. شاه تهماسب در طول 52 سال سلطنت اگرچه از خلاقیت و توانایی پدر چیزی به ارث نبرده بود و همیشه سرگرم عیش و بزم بود و در چهار هجوم عثمانیان به ایران برادارن او، القاص میرزا و سام میرزا به او خیانت ورزیدند[۸] اما توانست در برابر عثمانیان مقاومت کند و سرانجام در 962ق (1555م) پیمان صلحی با سلطان سلیمان بست که گرجستان منطقه نفوذ طرفین شد و پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل کرد[۹]. اعتقادات افراطی مذهبی تهماسب در ماجرای بار یافتن آنتونی جنکینسون [A. Jankinson]به حضور او که در صدد به‌دست آوردن امتیازهای بازرگانی بود نمود پیدا کرد و برای عدم برقراری رابطه او را کافر خواند. در زمان وی از روحانیان شیعیِ جبل عامل دعوت شد که برای تبیین مبانی تشیع به ایران آیند[۱۰]. همایون امپراتور گورکانی هند، پسر بابر، در آغاز سلطنت تهماسب به ایران آمد (932ق / ؟م) و تهماسب کمک سیاسی به او را منوط به شیعه شدن او کرد.

پس از فوت شاه تهماسب، اسماعیل دوم و محمد خدابنده پسران او مدت کوتاهی سلطنت کردند[۱۱] و سلطان محمدشاه در 996ق / ؟م تاج و تخت شاهی را به پسر خود عباس میرزا تسلیم کرد و دوران اوج اقتدار صفویان در حالی آغاز شد که شاه عباس* درگیر اختلافات داخلی و نبرد با دشمنان خارجی بود[۱۲] سلطنت وی (996-1038ق / ؟م) دوره اوج شکوفایی هنر، فرهنگ و تمدن، نظام دیوانسالاری، تحولات اجتماعی و اقتصادی و نظامی ایران و اقتدار صفویان بود. او پایتخت را از قزوین به اصفهان برد و اصفهان عرصه ساخت وسازهایی در خور «نصف جهان» قرار گرفت، مرزها تثبیت شد و راندن ازبکان از شرق، عثمانیان از غرب و پرتغالیان از جنوب به نتیجه رسید. با حضور بازرگانان و سیاحان اروپایی روابط ایران با غرب گسترش قابل ملاحظه‌ای یافت، و برادران شرلی [ S. Antony Sherly, S. Robert Sherly]سپاه ایران را با فنون جدید نظامی آشنا کرد. هرات، ولیعهدنشین، قندهار، بغداد و شهرهای مذهبی شیعیان، جزیره هرمز و کرانه‌های جنوبی خلیج فارس باز پس گرفته شدند[۱۳]. او با استفاده از چرکس‌ها و گرجی‌ها نیروی سومی در میان مردان شمشیر (ترکان) ومردان قلم (ایرانیان دیوانسالار) قرار داد.

با فوت شاه عباس صفویان رو به ضعف نهادند، سام میرزا نوه او با نام شاه صفی و پس از او عباس دوم به سلطنت رسیدند. سیاست تبدیل ولایات ممالک به خاصه که شاه عباس اول آغاز کرده بود در این دوران ادامه یافت. شاه عباس دوم تلاش کرد شکوفایی و اقتدار دولت صفوی را به مانند دوره شاه عباس اول تجدید کند. در سرحدات ایران تلاش‌هایی برای توسعه اقتدار ایران انجام داد و در اصفهان قصر چهلستون و در سایر شهرها بناهایی برپا کرد. پس از وی، صفی میرزا با نام شاه سلیمان در دوره‌ای که زوال سریع صفویان پیش رو بود به تخت نشست. به تدریج نفوذ علمای دینی در امور کشوری گسترش یافت [۱۴] و در دورهشاه سلطان حسین به اوج خود رسید. اقدامات میرویس و پسرش محمود رهبران افغانان غلجایی در شورش علیه حکومت مرکزی به نتیجه رسید و در 1135ق / 1722م اصفهان به تسخیر محمود در آمد و بر تخت سلطنت ایران تکیه زد[۱۵].حکومت صفویان برچیده شد اما برخی بازماندگان آن دودمان مانند تهماسب دوم، عباس سوم و اسماعیل سوم تلاش‌هایی ناموفق برای بازیابی قدرت انجام دادند[۱۶]. (←نادرشاه افشار) سرانجام با وارد شدن نادر میرزا افشار* در عرصه سیاست ایران به عنوان بازگرداندن حکومت به صفویان و شکست دادن افغان‌ها، خود با نام نادرشاه افشار بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد (1148ق / ؟م).

سلطنت صفویان مطلق‌گرا بود. شاه مراد و مردم مرید او بودند، شاه اسماعیل مؤسس پادشاهی صفوی، شاه تهماسب، تثبیت کنندهآن و دوره شاه عباس دوره اوج اقتدار آنان بود. هیئت دولت یا شورای امرای عالی رتبه، جانقی (مجلس مشاوره حکومتی)،[۱۷] در سامان کارها و وکیل نفس نفیس همایون در غیاب شاه امور را اداره می‌کردند. داد و ستد کل مالیات بر عهده وزیر (ملقب به اعتمادالدوله در رأس دیوانسالاری) و امور مالی زیر نظر مستوفی‌الممالک، کارگاه‌های سلطنتی زیر نظر بیوتات و تشکیلات حرم زیر نظر خواجگان زنگی و گرجی بود. حکیم باشی، منجم باشی، معیرالممالک، مأموران ضرابخانه و مهردار اعضای حرم بودند و صدر در رأس تشکیلات قضایی و ناظر بر قاضی‌القضات و شیخ‌الاسلام بود که در اواخر دوره صفوی دیوان بیگی مقام صدر را به دست آورد. دیوانیان، بیگلربیگی‌ها، و حکمرانان ایالات در سامان‌دهی اوضاع زیر نظر شاه خدمت می‌کردند[۱۸].

از زمانی که پرتغالی‌ها بر هرمز تسلط یافتند روابط صفویان با اروپائیان نمایان‌تر شد. مسائل تجاری، وجود دشمن مشترک ـ عثمانی ـ از مهم‌ترین عوامل برقراری روابط بود به تدریج هلندی‌ها، اسپانیایی‌ها، انگلیسی‌ها و روس‌ها نیز با ایران روابطی برقرار کردند. مهم‌ترین دغدغه ایران جلوگیری از اشغال جزایر ایرانی و کرانه‌های جنوبی خلیج فارس توسط اروپائیان بود ضمن اینکه اروپائیان در این راه اقدامات نظامی انجام می‌دادند.

فرهنگ و تمدن ایرانی در دوره صفویه به شکوفایی قابل ملاحظه‌ای رسید. شهرهایی مانند اصفهان، قزوین، تبریز، کرمان (توسط گنج‌علی خان)، شیراز و مشهد توسعه و آبادانی فراوانی یافتند[۱۹].

اگرچه بسیاری از ادیبان و دانشمندان ایرانی راهی دربار گورکانیان هند ـ مروجان فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان فارسی در شبه قاره ـ شدند اما در ایران نیز هنرمندان به خلق آثار جاودانه‌ای موفق شدند که در معماری، نقاشی، خوشنویسی، کتاب‌سازی، صنعت فرش، منسوجات به ویژه ابریشم، سفال سازی، فلزکاری نمونه‌های جاودانه‌ای در تاریخ هنر بشری به یادگار گذاشتند. مردم به جز برخی دوران‌های بحران‌زا در رفاه و آرامش زندگی می‌کردند و اقتصاد ایران رشد و بالندگی ویژه‌ای داشت اما در عین حال سیاست‌های متعصبانه مذهبی باعث می‌شد که مخالفت‌هایی علیه این سیاست‌ها صورت گیرد که گاه به قیام‌های پنهان و آشکاری مانند نقطویان (پسیخانی) نیز می‌انجامید.

نیز نگاه کنید به

ماخذ

  1. شیخ حسین بن شیخ ابدال پیرزادهزاهدی. سلسله النسب صفویه. برلین: ایرانشهر، 1343ق، ص 15-25.
  2. هینتس، والتر. تشکیل دولت ملی در ایران. ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، 1371، ص 29.
  3. ولی قلی بن داود قلی شاملو. قصص الخاقانی. تصحیح سید حسین سادات ناصری، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371، ج 1، ص 29.
  4.   کسروی، سید احمد. شیخ صفی و تبارش. تهران: پایدار، 1342، ص 10-20.
  5. . تاریخ ایران دوره صفویان. پژوهش دانشگاه کمبریج، ترجمه یعقوب آژند، تهران: جامی، 1380، ص 10-20.
  6.   سیوری، راجر. ایران عصر صفوی. ترجمه کامبیز عزیزی، تهران: مرکز، 1372، ص 102.
  7. یوسف‌جمالی، محمدکریم. تشکیل دولت صفوی و تعمیم مذهب شیعه دوازده امامی به عنوان تنها مذهب رسمی. تهران: امیرکبیر، 1377، ص 85.
  8. سفرنامه‌های ونیزیان در ایران. ترجمهمنوچهر امیری، تهران: خوارزمی، 1349، ص 436.
  9. والر، یسبیلاشوستر. ایران صفوی از دیدگاه سفرنامه‌های اروپاییان. ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران: امیرکبیر، 1364، ص 15-16.
  10. فرهانی‌منفرد، مهدی. مهاجرت علمای جبل عامل به ایران در عصر صفوی. تهران: امیرکبیر، 1377، ص 84-91.
  11. میرزابیگ جنابدی. روضه صفویه (تاریخ دوره صفویه). به کوشش غلامرضا مجد طباطبایی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1378، ص 576.
  12. نوایی، عبدالحسین. روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دوره صفویه. تهران: سمت، 1377، ص 27.
  13. اسکندر بیگ منشی (ترکمان). عالم‌آرای عباسی. به کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، 1336، 3 جلد.
  14. کمپفر، انگلبرت. سفرنامه کمپفر. ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، 1360، ص 67.
  15. لکهارت، لارنس. انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران. ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران: مروارید، 1368، ص   .
  16. ابوالحسن قزوینی. فواید الصفویه. (تاریخ سلاطین و امرای صفوی پس از سقوط دولت صفوی)، تصحیح مریم میراحمدی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 92.
  17. میرزا سمیعا. تذکره الملوک. به کوشش سید محمد دبیرسیاقی، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران: امیرکبیر، 1368، ص 78.
  18. میشل، هربرن کلادوس. نظام ایالات در دوره صفویه. ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1357.
  19. تاورنیه. سفرنامه. ترجمه ابوتراب نوری، تصحیح حمید شیرازی، کتابخانه سنایی و کتابخانه تایید اصفهان، 1336، ص 67. 

منبع اصلی

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،

نویسنده مقاله

مهدی ابوالحسنی ترقی