پرش به محتوا

اصفهان

از ویکی ایران
کاخ چهل‌ستون، برگرفته از سایت سفر مارکت، قابل بازیابی ازhttps://safarmarket.com/

اصفهان، شهری کهن و مرکز استان و شهرستانی به همین نام در ایران. این شهر در زبان پهلوی «سپاهان» خوانده می‌شده است[۱]. بسئوس از آن به صورت‌های «سپاهان» و «اسپهان» و بطلمیوس به صورت «اسپاذانه» یا «اسپادانا» یاد کرده‌اند[۲] و در متون فارسی سده‌های نخستین اسلامی به صورت‌های «سپاهان» و «اسپهان» آمده است[۳][۴][۵] و در منابع عربی به صورت معرب آن «اصبهان»[۶][۷][۸] و «اصفهان»[۹] به کار رفته است. برخی از ایران‌شناسان بر این باورند این نام ریشه در واژه «سپاه» دارد و از آن‌رو که این شهر در روزگار ساسانیان محل تجمع سپاهیان بوده، آن را سپاهیان خوانده‌اند[۱۰] و برخی دیگر این نام را برگرفته از واژه «اسب» دانسته و آن را محل نگهداری اسب معنا کرده‌اند[۱۱].

استان اصفهان با 6/106993 کم2 مساحت، بر پایه تقسیمات کشوری 1381ش متشکل از 19 شهرستان، 43 بخش و 83 شهر است و در سرشماری 1375ش 3923255 تن جمعیت داشته است که از آن میان حدود 74% در مناطق شهری و 26% در مناطق روستایی ساکن بوده‌اند[۱۲][۱۳]. این استان از شمال به استان یزد و از غرب به استان‌های لرستان، چهارمحال بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد محدود است[۱۴]. استان اصفهان از لحاظ ناهمواری‌های جغرافیایی به دو بخش کوهستانی و جلگه‌ای تقسیم می شود. ناحیه کوهستانی این استان که از حدود کوه‌های گلپایگان تا بلندی‌های دنا در سمیرم گسترش دارد، بخش‌های غربی و جنوب غربی استان را پوشانده است و کوه‌های آن از پیش کوه‌های زاگرس به شمار می‌آید. افزون بر آن در نواحی مرکزی استان اصفهان بلندی‌های کرکس نیز در پیرامون نطنز و کاشان به چشم می‌خورد. ناحیه جلگه‌ای و هموار استان میان دو رشته کوه غربی و مرکزی این استان جای دارد. این ناحیه از آبرفت‌های زاینده‌ رود به وجود آمده است و با شیبی ملایم به تالاب گاوخونی در جنوب شرقی استان اصفهان منتهی می‌گردد. این جلگه وسیع که به وسیله زاینده‌ رود و شاخه‌های آن آبیاری می‌شود. از آبادترین و پرجمیعت‌ترین نقاط ایران است. نواحی شرقی استان اصفهان را زمین‌های هموار دشت کویر فراگرفته است[۱۵][۱۶]. استان اصفهان دارای آب و هوایی متنوع است و میزان بارش و دما در آن تابع وضعیت توپوگرافی هر منطقه است. میانگین دمای هوای استان از غرب به شرق افزایش می‌یابد. بارندگی در استان اصفهان غالباً تحت تأثیر توده‌‌های هوایی است که از جانب غرب وارد استان می‌شوند. کوه‌های زاگرس که در غرب استان اصفهان قرار دارد، این توده‌های هوا را شدیداً تحت تأثیر قرار می‌دهند و از رطوبت یا باران‌زایی آن‌ها می‌کاهند به گونه‌ای که بیشتر رطوبت توده‌های هوا در غرب استان تخلیه می‌شود. لذا میزان بارش از غرب به شرق کاهش می‌یابد[۱۷].

پیشینه تاریخی

منطقه اصفهان به سبب شرایط مناسب طبیعی و آب فراوان زاینده رود از دیرباز یکی از کانون‌های جمیعتی در فلات ایران بوده است. در کتیبه‌های بابلی متعلق به سه تا دو هزار سال پیش از میلاد، به این منطقه به عنوان شرقی‌ترین نقطه امپراتوری ایلام اشاره شده است[۱۸][۱۹]. بنابر مدارک آشوری متعلق به نیمه دوم سده 8 ق‌م در آن روزگار مردمانی ایرانی زبان از تبار مادها در ناحیه اصفهان به سر می‌برده‌اند[۲۰]. هردوت در اثر تاریخی خود از مردمانی به نام پارتاکنی نام می‌برد که یکی از قبایل شش‌گانه تشکیل دهنده اتحادیه مادها بوده‌اند[۲۱]. این نام بر سرزمین محل اقامت این مردمان نیز اطلاق می‌شده است. سرزمین پارتاکنا که توسط زاینده رود آبیاری می‌شده میان دو رشته‌ کوه متوازی ـ زاگرس از یک سو و کوه‌های کرکس و شیر کوه از دیگر سو ـ که از شمال غربی به جنوب غربی امتداد دارند واقع بوده و از نواحی دوازده‌گانه پادشاهی مادها به شمار می‌رفته است و تقریباً منطبق با استان اصفهان امروزی بوده است[۲۰][۲۲]. عمده‌ترین شهر این ناحیه گابینه یا گابیانه (گابا یا گی) بوده است که در متون دوره اسلامی از آن به صورت جی یاد شده است. این نام تا به امروز به عنوان یک از محلات شهر اصفهان زنده مانده است. دیرینگی گابیانه به دوره ایلام باستان می‌رسد و مرکز ناحیه انزان بوده است[۲۳][۲۴]. در دوره هخامنشیان این شهر یکی از اقامتگاه‌های شاهی به شمار می‌رفته است[۲۵]. در روزگار اشکانیان، پادشاهانی محلی بر ناحیه اصفهان فرمانروایی داشتند که بنا به گزارش طبری، در اواخر پادشاهی اردوان پنجم آخرین شاهنشاه اشکانی، شاذ شاپور، نامی از دودمان پادشاهان محلی اصفهان بر این ناحیه حکومت داشته است که به دست اردشیر بابکان سر دودمان شاهنشاهی ساسانیان کشته شد و قلمرو پادشاهیش به تصرف اردشیر درآمد[۲۶]. در زمان  ساسانیان اصفهان یکی از استان‌های این شاهنشاهی به شمار می‌رفته که تحت فرمانروایی یک تن مرزبان که از جانب حکومت مرکزی به این سمت گماشته می‌شد اداره می‌گردید[۲۷]. اصفهان از شهرهای عمده دوره ساسانیان به شمار می‌رفته و بنابر اسناد بر جای مانده از آن روزگار، حداقل در اواخر دوره ساسانیان این شهر مرکز واسپوهرانِ ایران بوده و واسپوهران آمارکار یا مستوفی خراج واسپوهران در اصفهان اقامت داشته است[۲۸].

در روزگار پادشاهی یزدگرد اول بنا به درخواست سوسن دخت ـ همسر یهودیش ـ گروهی از یهودیان در بخشی از اصفهان اسکان داده شدند که با توسعه آن بخشی از شهر به محله یهودیه معروف گردید[۲۹][۳۰]. اصفهان در روزگار ساسانیان متشکل از هفت محله یا شهرک نزدیک به هم به نام‌های، شهرستان، مهرین، شادریه یا سارویه، درام، قه، کهنه و جار بوده است. ظاهراً در اواخر دوره ساسانیان ویرانی به اصفهان راه یافته بود، چنانکه به هنگام چیرگی تازیان بر آن فقط سه محله یا شهرک از آن هفت محله بر جای بود[۳۱]. اصفهان به روزگار خلافت عمر بن خطاب در 21ق / 642م[۳۲] و بنا به روایتی دیگر در 23ق[۳۳] به دست عرب‌ها گشوده شد. جغرافی‌نویسان سده‌های نخستین اسلامی عموماً اصفهان را ناحیه و شهری آباد با کشاورزی، صنعت و تجارتی پر رونق وصف کرده‌اند. بنا به گزارش این دسته از جغرافی‌نویسان در آن روزگار، اصفهان متشکل از دو بخش یهودیه یا جهودستان و شهرستان یا جی بوده است. این دو محله حدود دو میل از یکدیگر فاصله داشته‌اند، بخش یهودیه از لحاظ وسعت دو برابر شهرستان (جی) بوده است[۳۴]. ظاهراً در دوره اسلامی به تدریج از رونق و آبادانی جی کاسته شد و بخشی از ساکنان مسلمان آن به محله یهودیه نقل مکان کردند و بر آبادانی و وسعت محله یهودیه افزوده گردید[۳۵]. تا پایان سده 3ق اصفهان مستقیماً توسط حاکمانی که از جانب دستگاه خلفای اموی و عباسی منصوب می‌شدند، اداره می‌شد. در 301ق / 914م سامانیان برای مدت زمان کوتاهی بر اصفهان استیلا یافتند، اما بار دیگر در 304ق خلیفه عباسی به آن‌جا دست یافت و حاکمی بر آن منصوب کرد[۳۶].

در 319ق / 931م مرداویج امیر زیاری، اصفهان را از دست والی خلیفه بیرون کرد. در 323ق / 935م پس از درگذشت مرداویج، اصفهان به تصرف امرای آل‌بویه درآمد[۳۷]. در زمان آل‌بویه به ویژه در دوره فرمانروایی رکن‌الدوله، شهر اصفهان رونق تازه‌ای یافت، بنای قلعه تبرک و کشیدن با روی شهر را به او نسبت داده‌اند[۳۸]. با افول دولت بویهیان و بر آمدن دولت سلجوقیان، اصفهان در 431ق / 1040م از جانب طغرل‌بیک سردودمان سلسله سلجوقیان به ابومنصور فرامرز از امرای کاکویی واگذار شد. اما به علت بروز اختلاف میان آن دو، طغرل در 443ق / 1051م اصفهان را به تصرف در آورد و پایتخت خود را از ری به اصفهان منتقل کرد[۳۹]. در روزگار فرمانروایی طغرل و جانشینانش، الب ارسلان و ملکشاه، با احداث کاخ‌ها و بناهایی در اصفهان، این شهر رو به توسعه نهاد[۴۰][۴۱]. در 590ق / 1194م سلطان تکش خوارزمشاه بر طغرل سوم آخرین پادشاه سلجوقی چیره شد و اصفهان را به قلمرو خوارزمشاهیان افزود.33 اما دیری نپائید که در 623ق / 1226م مغولان به اصفهان تاختند و آسیب‌های بسیاری بر شهر وارد آوردند[۴۲]. اما دو سال پس از آن سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه اصفهان را تصرف و آن‌جا را مرکز عملیات سپاهیان خود علیه مغولان قرار داد[۴۳]. اما سرانجام در 633ق / 1236م به دست مغولان افتاد[۴۴].

در 789ق / 1387م امیر تیمور گورکانی اصفهان را به تصرف درآورد و حدود 70.000 تن از مردم شهر را کشت و از سر کشتگان کله‌ مناره برپا ساخت[۴۲]. در اواخر دوره تیموری اصفهان به تصرف قراقویونلوها درآمد، اما در 872ق / 1467م اوزون حسن، رئیس ترکمانهای آق‌قویونلو بر قراقویونلوها چیره شد و اصفهان را ضمیمه قلمرو خود ساخت[۴۵]. اوج شکوفایی اصفهان به روزگار پادشاهان صفویه باز می‌گردد. در 1006ق / 1597م، شاه عباس اول پایتخت شاهان صفویه را از قزوین به اصفهان منتقل کرد[۴۶]. در دوره فرمانروایی شاه عباس اول، با برپایی بناهایی چند مانند میدان نقش جهان یا میدان شاه، عمارت عالی‌قاپو، مسجد شیخ‌ لطف‌الله، مسجد شاه، سردر قیصریه و احداث خیابان طویل و عریض چهارباغ و قصبه جلفا و کلیساهای آن[۴۷]، اصفهان به یکی از بزرگ‌ترین و پرشکوه‌ترین شهرهان آن روزگار جهان بدل شد[۴۸]. در دوره جانشینان شاه عباس اول نیز بناهای پرشکوهی در اصفهان احداث شد که بر آبادانی این شهر هر چه بیشتر افزوده شد[۴۹]. در 1143ق / 1633م شهر اصفهان به محاصره محمود افغان درآمد و پس از چند ماه محاصره شهر به دست سپاهیان محمود افتاد؛ در طی این چند ماه محاصره، اصفهان دچار قحطی بزرگی گردید[۵۰][۵۱].

میدان نقش جهان اصفهان ، برگرفته از سایت سفر مارکت، قابل بازیابی ازhttps://safarmarket.com/

چیرگی افغانها بر اصفهان (1135- 1142ق / 1723-1729م)، این شهر را از رونق تجاری و اقتصادی گذشته انداخت[۵۲] و از آن پس اصفهان رو به انحطاط نهاد. در 1142ق نادر پس از غلبه بر سپاهیان اشرف افغان وارد اصفهان شد و این شهر را به تصرف درآورد[۵۳]. در دوره پادشاهی نادر به سبب آن‌که او پایتخت ثابتی نداشت و بیشتر به شهرهای خراسان دلبستگی داشت، از رونق اصفهان کاسته شد؛ در روزگار زندیه و قاجاریه نیز چون پایتخت به شیراز و سپس به تهران منتقل شد، اصفهان، اهمیت و اعتبار گذشته خود را به کلی از دست داد و از جمیعت آن به نحو چشمگیری کاسته شد. در طول حکومت‌ قاجارها (1209- 1344ق / 1794-1925م) به ویژه در دوره حکمرانی ظل‌السلطان پسر ارشد ناصرالدین شاه، انحطاط اصفهان به حد کمال رسید و بسیاری از محله‌های آن ویران و خالی از سکنه و یا نیمه ویران شد[۵۴]. اما در دوره پادشاهی دودمان پهلوی شهر اصفهان بار دیگر مورد توجه واقع شد و رو به آبادانی و پیشرفت نهاد[۵۵][۵۶]. به گونه‌ای که امروزه شهر اصفهان با 1245163 تن جمعیت (آبان 1375)، به یکی از آبادترین و پرجمعیت‌ترین شهرهای ایران بدل شده است و به سبب آثار تاریخی موجود در آن از قطب‌های بزرگ جهانگردی ایران به شمار می‌آید[۵۷][۵۸]. مهم‌ترین جاذبه‌های تاریخی استان اصفهان عبارت‌اند از: کاخ‌های عالی‌قاپو، چهل‌ستون، هشت بهشت؛ پل‌های الله وردیخان، خواجو، شهرستان‌ و ماران، مناره‌های، چهل‌دختر، ساربان، زیار، راهروان و منار جنبان، مدارس چهار باغ، بابا قاسم، ملا عبدالله، بازار اصفهان، میدان نقش جهان و مساجد جامع عباسی (مسجد شاه) و شیخ لطف‌الله[۵۹].

نیز نگاه کنید به

مآخذ

  1. Nyberg, H. S., A Manual of pahLavi, Wiesbaden, 1974, Vol II, p. 177.
  2. Marquart, J., Ērānšahr Nach Der Geograph ie Des Ps Moses Xorenaci, BerLin, 1901, p. 27.
  3.  حدودالعالم من المشرق الي المغرب. به كوشش منوچهر ستوده، تهران: دانشگاه تهران، 1340، ص31، 32، 136.
  4. اصطخری، ابراهيم. مسالک و ممالک. به كوشش ايرج افشار، تهران: علمی فرهنگی، 1368، ص164- 165.
  5. بكران، محمد بن نجيب. جهان نامه. به كوشش محمدامين رياحی. تهران: ابن‌سينا، 1342، ص14، 15، 48.
  6.  ابن خردادبه، عبيدالله. المسالک و الممالک. به كوشش دخوبه، ليدن: بريل، 1889م، ص21، 26، 29.
  7. سمعانی، عبدالكريم. الانساب. به كوشش عبدالله عمر البارودی، بيروت: دارلجنان، 1408ق، ج1، ص175.
  8. ياقوت حموی، معجم البلدان. تهران: اسدی، 1965، ج1، ص292.
  9. مقدسی، محمد. احسن التقاسيم. به كوشش دخويه، ليدن: بريل، 1906م، ص26، 29.
  10. Nyberg, Ibid.
  11.   Lockhart, L. Persian Cities, London, 1960, p. 18.
  12.  آمار نامه استان اصفهان- 1375. اصفهان: سازمان برنامه و بودجه استان اصفهان، 1376.
  13. دفتر تقسیمات كشوری. نشریه عناصر و واحدهای تقسیمات كشوری. تهران: دفتر تقسیمات كشوری (وزارت كشور)، 1384، ص10، 11.
  14.  نقشه جمهوری اسلامی ایران بر اساس تقسیمات كشوری. گیتاشناسی، تهران: 1383، نقشه شمـ 290.
  15. جغرافیای استان اصفهان. تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، 1381، ص4- 5.
  16. جغرافیای كامل ایران. تهران: دفتر تحقیقات و برنامه‌ریزی و تألیف وزارت آموزش و پرورش، 1366، ج2، ص295- 339.
  17. جغرافیای استان اصفهان. تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، 1381، ص 8-9.
  18. آمید، پیر. تاریخ عیلام. ترجمه شیرین بیانی، تهران: دانشگاه تهران، 1349، ص2.
  19. كیهان، مسعود. جغرافیای مفصل ایران. ج 2، سیاسی، تهران: ابن‌سینا، 1311، ص413.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ دیاکونف، ا. م. تاریخ ماد. ترجمه کریم کشاورز، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1345، ص192- 193.
  21. Herodotus, The History, Tr. H. Cary, London, 1898, p. 46.
  22. Geiger, W. & Kahn, E., Grundrissder iran is chen Philologie, BerLin, 1974.
  23. كیهان، مسعود. جغرافیای مفصل ایران. ج 2، سیاسی، تهران: ابن‌سینا، 1311، ص413.
  24. شفقی، سیروس. جغرافیای اصفهان. اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1353، ص162.
  25. Herts feld, E., Iran in the Ancient east, Tehran, 1976; p. 222; Lockhart, L., Ibid, p. 19.
  26. طبری، محمد. تاریخ طبری. به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف مصر، 1961، ج2، ص40.
  27.   کریستین سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان. ترجمه رشید یاسمی، تهران: ابن‌سینا، 1351، ص159.
  28. همو. ص530؛ فرای، ریچارد. عصر زرین فرهنگ ایران. ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران: سروش، 1363، ص27-28.
  29. Marquart. Ibid, p. 29.
  30. كیهان، مسعود. جغرافیای مفصل ایران. ج 2، سیاسی، تهران: ابن‌سینا، 1311، ج2، ص413.
  31. مجمل التواریخ و القصص. به کوشش ملک‌الشعرای بهار، تهران: کلایه خاور، ص525.
  32. طبری، محمد. تاریخ طبری. به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف مصر، 1961، ج4، ص138- 139.
  33. بلاذری، احمد. فتوح البلدان. به کوشش عبدالله انیس الطباع، بیروت: المعارف، 1987م، ص436.
  34. ابن‌حوقل، ابوالقاسم. صورهالارض. به کوشش کرامرس، لیدن: بریل، 1938م، ص362- 363؛ اصطفری. همان. ص 164- 165؛ مقدسی. همان. ص 386-390؛ یاقوت حموی. همان. ج2، ص3، 342، 343.
  35. یاقوت، حموی. برگزیده مشترک. ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران: ابن‌سینا، ص 187.
  36. مادلونگ، و. «سلسله‌های کوچک شمال ایران»، تاریخ ایران کمبریج. ترجمه حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1380، ج4، ص185.
  37. بوسه، هیرمبرت. «ایران در عصر آل‌‌بویه»، تاریخ ایران کمبریج. ترجمه حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1380، ج4، ص222، 223.
  38. دایره المعارف بزرگ اسلامی. تهران: 1379، ج9، ص170.
  39. باسورث، ک، ا. «تاریخ سیاسی و دودمانی ایران»، تاریخ ایران کمبریج. ترجمه حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1380، ج5، ص44، 45.
  40. مافرخی، مفضل. محاسن اصفهان. به کوشش جلال‌الدین حسینی تهرانی، تهران: انتشارات مجلس، ص101.
  41. ناصرخسرو. سفرنامه. به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی، ص165- 166.
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ اصفهانی، محمد مهدی. نصف جهان فی تعریف الاصفهان. به کوشش منوچهر ستوده، تهران: امیرکبیر، 1368، ص176.
  43. اقبال آشتیانی، عباس. از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری. تهران: امیرکبیر، 1356، ج1، ص122- 124.
  44. منهاج‌السراج، جرجانی. طبقات ناصری. به کوشش خادم حسینی، کلکته: 1864م، ص424- 432.
  45. هنرفر، لطف‌الله. اصفهان. تهران: ابن‌سینا، ص97- 98.
  46. اسکندربیک ترکمان. عالم آرای عباسی. تهران: امیرکبیر، 1350، ج2، ص544.
  47. هنرفر، لطف‌الله. اصفهان. تهران: ابن‌سینا، ص99.
  48. شاردن، سیاحت نامه. ترجمه محمد عباسی، تهران: امیرکبیر، 1345، ج7، ص51.
  49. هنرفر، لطف‌الله. اصفهان. تهران: ابن‌سینا، ص99- 102.
  50. رستم‌الحکما (محمدهاشم آصف). رستم التواریخ. به کوشش محمد مشیری، تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، 1357، ص159.
  51. کلهارت، لارنس. انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران. ترجمه مصطفی قلی‌عماد، تهران: 1343، ص192- 196.
  52. شفقی، سیروس. جغرافیای اصفهان. اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1353، ص289.
  53. استرآبادی، مهدی. جهانگشای نادری. به کوشش عبدالله انوار، تهران: بهمن، 1341، ص102- 107.
  54. تحویلدار، میرزا حسین‌خان. جغرافیای اصفهان. به کوشش منوچهر ستوده، تهران: دانشگاه تهران، 1342، ص31- 33.
  55. شفقی، سیروس. جغرافیای اصفهان. اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1353، ص289.
  56. هنرفر، لطف‌الله. اصفهان. تهران: ابن‌سینا، ص178.
  57. سرشماری عمومی نفوس و مسکن - 1375، نتایج تفصیلی شهرستان اصفهان. تهران: سازمان برنامه و بودجه مرکز آمار ایران، 1376، ص40.
  58. فرهنگ جغرافیای آبادی‌های کشور. تهران: سازمان جغرافیایی ارتش، 1367، ج71، ص25- 35.
  59. زنده‌ دل، حسن.مجموعه راهنمای جامع ایرانگردی. استان اصفهان، تهران: نشر ایرانگردی، 1377، جمـ

منبع اصلی

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،

نویسنده مقاله

علی همدانی