پرش به محتوا

آل بویه

از ویکی ایران

آل‌بویه، بویهیان، بوییان یا دیلمیان، سلسله‌ای از حکمرانان ایران شیعه مذهب که بر بخش بزرگی از ایران و غرب قلمرو خلافت عباسی میان سال‌های 322-448ق / 933-1056م حکومت داشته و به ابوشجاع بویه ماهیگیر از مردم دیلم در شمال ایران نسب می‌رساندند و به دیلمی (دیالمه) معروف بودند[۱].

علی، حسن و احمد پسران بویه، در آغاز از طریق ماکان کاکی در خدمت سامانیان بودند که با قدرت یافتن مرداویج زیاری در گرگان به خدمت او درآمدند و به تدریج بر غرب ایران، از ری و همدان و اصفهان تا عراق و بغداد و مرزهای شام و در جنوب بر کرمان، عمان، خوزستان و سواحل جنوبی خلیج‌فارس حکمروایی یافتند و علی (ابوالحسن عمادالدوله) در شیراز (322ق / ؟ م)، حسن (ابوعلی رکن‌الدوله) در اصفهان و جبال، احمد (ابوالحسین معزالدوله) در کرمان، عمان و اهواز حکومت بوییان را تأسیس و از خلیفه خلعت و فرمان حکومت دریافت کردند[۲]. از این رو می‌توان حکمرانان آل‌بویه را در 3 شاخه (و به قولی 4 شاخه با تفکیک کرمان از فارس و خوزستان) برشمرد.

1. شاخه حکمرانی جبال که در واقع با رکن‌الدوله آغاز شد و با حکمرانی، ابومنصور مؤیدالدوله، ابوالحسن فخرالدوله، مجدالدوله ابوطالب، شمس‌الدوله ابوطاهر و سماءالدوله ابوالحسن ادامه یافت (335-420ق / ؟ م)

2. شاخه حکمرانی فارس که می‌توان کرمان و خوزستان را نیز برای آن بر شمرد با اقدامات عمادالدوله علی، در شیراز (322ق/  م) در دوره الراضی خلیفه عباسی آغاز شد و دوره پادشاهی عضدالدوله فناخسرو پسر رکن‌الدوله بخش‌های وسیعی از قلمرو بوییان به آن افزوده گشت. پس از وی، شرف‌الدوله ابوالفوارس شیردل (شیرذیل)،[۳] صمصام‌الدوله ابوکالیجار مرزبان، بهاءالدوله ابونصرفیروز، سلطان الدوله ابوشجاع بن بهاءالدوله، عمادالدین ابوکالیجار مرزبان، الملک الرحیم ابونصرخسرو به حکومت رسیدند. (322-450ق/  م). قوام‌الدوله ابوالفوارس و عزالملوک ابومنصور فولادستون از این شاخه بر کرمان حکومت داشتند.

3. شاخه عراق، از آن‌جا که در بغداد و در جوار دستگاه خلیفه عباسی بود اهمیت بسیار داشت. معزالدوله ابوالحسین احمد که کرمان، عمان و سواحل جنوبی خلیج‌فارس را به قلمرو خود افزوده بود به عنوان امیرالامرای بغداد، عراق را نیز بر این قلمرو افزود.

[۴] پس از وی پسرش، عزالدوله با فرمانبری از رکن‌الدوله و عضدالدوله به حکومت عراق و شام رسید اما نافرمانی او باعث پیروزی عضدالدوله بر او شد و عضدالدوله، به عنوان مهم‌ترین و قدرتمندترین چهره بویهی ضمن تسلط بر قلمرو آل‌بویه به مرکزیت فارس، عراق و شام را نیز به دست آورد و در مقابل دارالخلافه عباسی شکوه شاهنشاهی خود را به نمایش گذاشت. پس از وی نیز عراق در اداره حکمرانان بویهی فارس بود تا زمانی که مُشَرَّف‌الدوله شاهنشاه، در زمان فرمانروایی سلطان‌الدوله به امیرالامرایی بغداد رسید[۵] و پس از او نیز جلال‌الدوله ابوطاهر مدتی بر عراق فرمانروایی کرد اما می‌توان بیان کرد که عراق در دوره آل‌بویه در قلمرو حکومتی بویهیان فارس قرار داشت. بویهیان در دوره‌ای از حکومت‌های چند‌گانه در ایران برآمدند از این رو با سامانیان، زیاریان، الیاسیان (در کرمان)، حمدانبان (عراق)، بنی‌حسنُویه (جنوب کردستان)، بنی‌کاکویه (جبال و کردستانغزنویان (شرق ایران) و بیش از همه با دستگاه خلافت عباسی مناسبات و روابط سیاسی- نظامی بسیار داشتند. سرانجام نیز با حمله طغرل‌ سلجوقی به غرب ایران، تسلط او بر عراق؛ متواری شدن و اسارت الملک‌الرحیم توسط فضل‌بن‌حسن فضلویه شبانکاره فرمانروایی بوییان بر افتاد. کاهن،[Cl. Cahen] تغییرمسیر بازرگانی از خلیج‌فارس به دریای‌سرخ، مشکلات نظامی، پراکندگی قدرت و تعداد فراوان جانشینان را از دلایل ضعف بوییان می‌داند[۶].

بوییان در دوره طلایی فرهنگ و تمدن ایرانی، سده 4ق، تأثیر بسیار در اعتلای هویت ایرانی داشتند[۷]. این خاندانِ شیعه مذهب بی‌آن‌که به جدال مذهبی با خلافت برخیزد، بر خلافت عباسی و قلمرو پهناور آن تسلط یافت و خلیفه در بغداد از اقتدار گذشته تنها نام خلافت را داشت. دیلمیان که پیشینه‌ای نظامی داشتند و نسب خود را به ساسانیان می‌رساندند در اعتلای فرهنگ و تمدن ایرانی تأثیر بسیار داشته و فرمانروایانی چون رکن‌الدوله و عضدالدوله به لقب شاهنشاه شناخته می‌شدند [۸]و در دربار آنان، آداب و رسوم ایرانیان و آئین‌ پادشاهی ساسانیان انجام می‌شد. در این زمان اوضاع اقتصادی جامعه بسته به شرایط سیاسی تا اندازه‌ای سامان داشت.

اما بنیانِ اقتصاد آل‌بویه بر درآمدهای مالیاتی و نظام اقطاع مالیاتی بود. از این رو بر عمران و آبادانی شهرها و روستاها اهتمام ورزیده و به ویژه در کشاورزی تحولات بسیار انجام گرفت[۹]. سازمان اداری آل‌بویه متکی بر نهاد وزارت بود که گاه از وزیران توانایی چون  صاحب‌ بن عباد بهره‌مند بود و از منابع بر‌می‌آید که در اوج اقتدار بوییان 2 وزیر (در شیراز و بغداد) این نهاد را اداره می‌کردند. اعتلای دانش و فرهنگ از ویژگی‌های این دوره است که بنای کتابخانه در شیراز، بیمارستان عضدی در بغداد،[۱۰] حمایت از دانشمندان، و حضور ادیبان، شعرا، فقیهان، مفسران و فیلسوفان، مورخان و جغرافی‌دانان بسیار در این دوره از نشانه‌های دانش‌دوستی و فرهنگ‌پروری بوییان است.

نیز نگاه کنید به

مآخذ

  1. ابن‌طقطقی، محمد‌بن‌علی‌بن طباطبایی. تاریخ فخری. ترجمه وحید گلپایگانی، تهران: 1360، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ص378.
  2. گاهن، كلود. «ایران در عصر آل‌بویه». تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه. دانشگاه كمبریج، ترجمه حسن انوشه، تهران: 1363، امیركبیر، ج4، ص222.
  3. مستوفی، حمدالله. تاریخ گزیده. چاپ عبدالحسین نوایی، تهران: 1362، امیركبیر، ص422.
  4. زرین‌كوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران. تهران: 1367، امیركبیر، ج2، ص424.
  5. سجادی، صادق. «آل‌بویه»، دایره المعارف بزرگ اسلامی. تهران: 1367، مركز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص635.
  6. كاهن، كلود. «آل‌بویه»، دانشنامه ایران و اسلام. تهران:1354، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ج1، ص162-161.
  7. فرای، ریچارد. عصر زرین فرهنگ ایران. ترجمه مسعود رجب‌نیا. تهران: 1375، سروش، ص229-226.
  8. فقیهی، علی‌اصغر. شاهنشاهی عضدالدوله. تهران: 1347، مطبوعاتی اسماعیلیان، ص53.
  9. ابوعلی‌مسكویه، احمد‌ بن محمد. تجارب الامم. ترجمه محمد فضائلی، تهران: 1366، زرین.
  10. پرویز، عباس. تاریخ دیالمه و غزنویان. تهران: 1363، علمی، ص90-87.

منبع اصلی

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،

نویسنده مقاله

حسن باستانی‌راد