پرش به محتوا

انقلاب مشروطه

از ویکی ایران

انقلاب مشروطه (1284-1285ش). جنبشی آزادی‌خواهی و برقراری حکومت قانون مردم ایران به رهبری سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی که سرانجام به صدور فرمان مشروطه (حکومت قانون) و تشکیل مجلس شورای ملی در ایران انجامید.

مظفرالدین شاه قاجار، پس از مرگ پدرش ناصرالدین شاه در 1313ق، در شرایطی بر تخت نشست که وضعیت مالی کشور به شدت نابسامان و نارضایتی عمومی رو به افزایش بود. سیاست‌های آشتی‌جویانه او نیز تنها به تشکیل سازمان‌های مخفی و گسترش نشریات منتقد منجر شد و فضای جامعه را برای آغاز یک جنبش اجتماعی فراگیر آماده کرد[۱][۲][۳].

از سوی دیگر روشنفکران و اصلاح‌گران ایرانی که از عقب‌ماندگی کشور و ضعف مفرط آن در برابر کشورهای اروپایی رنج می‌بردند، چاره کار و مایه اقتدار و آبادانی را در دو عامل «قانون» و «فناوری جدید» جستجو می‌کردند[۴].

خشکسالی و عواقب جنگ روسیه با ژاپن در اواخر 1283ش باعث بروز یک بحران اقتصادی بزرگ و گرانی مایحتاج عمومی شد که نقطه آغاز انقلاب بود[۵]. ابتدا بازرگانان و مردم که از سخت‌گیری گمرک و رفتارهای مسیو نوز، رئیس بلژیکی گمرکات، به خاطر عکسی که با لباس روحانیت گرفته بود خشمگین بودند، عزل او را خواستار شدند که این درخواست بی‌نتیجه ماند[۶]. اما دستاورد بزرگ این ماجرا همپیمانی دو مجتهد با نفوذ پایتخت، طباطبایی و بهبهانی، برای ایستادگی در برابر دولت بود.

نه ماه بعد علاءالدوله، حاکم تهران، چند بازرگان محترم را به بهانه گران کردن قند به فلک بست که اعتراض گسترده‌ای به دنبال داشت. بازاریان معترض به رهبری طباطبایی و بهبهانی ابتدا در مسجد شاه گرد آمدند. سخنان تند سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی در این گردهمایی موجب بروز درگیری شدید میان تجمع‌کنندگان و مأموران حکومت شد. بهبهانی و طباطبایی به حضرت عبدالعظیم رفتند و آنجا بست نشستند. خواسته آنان تأسیس «عدالتخانه» بود که شاه به ظاهر با آن موافقت کرد[۷]. اما عین‌الدوله، صدراعظم وقت، و درباریان از اجرای وعده شاه تن زدند و به یادآوری‌های مسالمت‌جویانه طباطبایی نیز بی اعتنا ماندند. در این میان انتشار شبنامه‌ها و تشکیل اجتماع‌های علنی و مخفی منتقدان دولت ادامه یافت تا اینکه عین‌الدوله در صدد جلوگیری از تحریکات برآمد.

آخرین محرک انقلاب دستگیری واعظی در 1285ش بود که از صدراعظم بدگویی کرده بود. طلبه‌ای در این غائله کشته شد. قزاق‌ها تشییع جنازه پرشور او را به خون کشیدند و در نتیجه طباطبایی و بهبهانی در اعتراض به قم کوچیدند. شیخ فضل‌الله نوری نیز دو روز بعد به آنان پیوست. از سوی دیگر گروهی از تجّار و مردم به رهبری بازرگانان سرشناسی چون حاج محمدحسین امین‌الضرب و حاج محمدتقی بنکدار در سفارت بریتانیا در تهران تحصن کردند[۸] و پایتخت به حال نیمه تعطیل در آمد. خواسته معترضان این بار حکومت مشروطه و عزل صدراعظم بود. مظفرالدین شاه سرانجام تسلیم شد و فرمان مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی را صادر کرد.

نیز نگاه کنید به

مآخذ

  1.   ملک‌زاده، مهدی. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران. تهران: سقراط، [بی تا]، ج 1، ص 153.
  2. ناظم‌الاسلام کرمانی. تاریخ بیداری ایرانیان. تهران: امیرکبیر، 1381، ص 162.
  3. کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. تهران: نگاه، 1382، ص 47.
  4.   همایون کاتوزیان. دولت و جامعه در ایران؛ انقراض قاجار و استقرار پهلوی. ترجمه حسن افشار، تهران: نشر مرکز، چ 1، 1379، ص 53.
  5. آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی‌ولیلایی، تهران: نی، 1382، ص 104.
  6.   کسروی. تاریخ مشروطه ایران. تهران: نگاه، 1382. ص 60-59.
  7.   ناظم‌الاسلام کرمانی. تاریخ بیداری ایرانیان. تهران: امیرکبیر، 1381. ص 296.
  8. کسروی. تاریخ مشروطه ایران. تهران: نگاه، 1382 . ص 118-116.

منبع اصلی

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،

نویسنده مقاله

امید پارسانژاد