نهضت مشروطه
مشروطه، اولین نهضت آزادیخواهی در ایران که منتهی به تشکیل قوه مقننه شد، از کلمه شارت[Charte] به معنای قانون اساسی و کلمه جارتا انگلیسی به معنای تضمین حقوق اساسی مردم گرفته شده و معادل کلمه کنستی توسیون[ Constitution] فرانسه به معنی حکومت قانونی[۱] و محدود کردن استبداد و ایجاد دموکراسی سیاسی میباشد که از طریق عثمانی وارد ایران شد[۲]. از همان ابتدا جدالهای بسیاری بر سر لفظ مشروطه وجود داشت و عدهای خواهان استعمال کنستی توسیون و عدهای دیگر به خصوص شاه و درباریان و عدهای از روحانیون خواهان لفظ مشروعه به جای آن بودند[۳][۴] و بعدها با تلاش همین گروه لفظ مشروعه به مشروطه الحاق شد و مادهای مبنی بر نظارت پنج تن از مجتهدین جامع الشرایط بر قانون اساسی در قانون گنجانده شد[۵]. اطلاق نهضت به مشروطه نیز یه این دلیل است که نهضت جنبش و یا حرکتی منظم و با دوام برای رسیدن به هدف اجتماعی- سیاسی معین براساس نقشه معین است در حالیکه انقلاب به تغییر ناگهانی در هر نظام اجتماعی- سیاسی منجر میشود[۶]. و مشروطه خواهان برای قانون قیام کردند. یعنی هدف اصلی نهضت مشروطه محدود نمودن سلطنت در چهار چوب قانون بود که در آن اعمال گسترده قدرت مطلق و خودکامه ناممکن باشد[۷]، تا سایر آرمانهای اجتماعی و سیاسی به ویژه پیشرفت اقتصادی در رفاه اجتماعی و اعتبار ملی بدست آید[۸].
پیشینه تفکر مشروطه خواهی به اوایل سلسله قاجاریه که دورهگذار از نظام گذشته به نظام جدید قانونی و دمکراتیک میباشد برمیگردد و در ابتدا به صورت عدالتخواهی مطرح شد[۹]. با توجه به شکستهای نظامی و ضعف اقتصادی ایران و افزایش حضور دولتهای خارجی در ایران اولین اندیشه آزادیخواهی از طریق مسافران فرنگ وارد ایران شد و میرزا صالح شیرازی در سفرنامه خود انگلستان را ولایت آزاد، مجلس عوام را مشورت خانه و نمایندگان را وکیلالرعایا معرفی میکند و روشنفکرانی چون فتحعلی آخوندزاده، محمدخان سبینکی، میرزا یوسفخان مستشارالدوله، ملکمخان به معرفی حکومت قانون و مفهوم آزادی میپرازند[۱۰]. مسافرتهای ناصرالدین شاه به فرنگ و تدوین رساله قانون توسط ملکم خان بر او نیز زمینههای ذهنی او را برای ایجاد نهادهای مدنی فراهمکرده و به میرزا حسین خان سپهسالار دستور تشکیل مجلس وزرا با دارالشورای کبرای دولتی را داد که با حضور شش وزیر و چند شاهزاده و اعیان و اشراف تشکیل شد و شاه طی دستخطی بخشی از اختیارات خود را به این نهاد واگذار کرد[۱۱][۱۲]. این مجلس بیشتر مجلس تشریفاتی و مجری دستورارت شاه بود[۱۳]. به غیر از این مجلس با تالیفات و ترجمههای آثار غربی که حاصل مسافرتهای به فرنگ بود مفاهیمی چون حریت، نظام پارلمانی، مشورتخانه وارد ادبیات سیاسی ایران شد و آشنایی با این مفاهیم و قانون مشروطه باعث شد تا فرمان تاسیس عدالتخانه از طرف مظفرالدین شاه چندان مورد توجه قرار نگیرد و مشروطه طلبان به دنبال تحصیل مشروطیت و برقراری قانون باشند. در واقع عدالتخواهی با قانون طلبی و انقلاب و آزادی در نظام مشروطه تجلی پیدا کرد و مشروطیت در کلیت جامعه ایرانی پدید آمد که نه تنها متعلق و بر علیه هیچ گروه و یا طبقهای نبود بلکه علی استبداد و خود کامگی حاکمان و سلطه قدرتهای خارجی بود[۱۴].
عوامل و زمینههای نهضت را باید در طول حکومت قاجار و وقایع و حوادث بینالمللی جستجو کرد که به اختصار میتوان آنها را اینگونه بیان کرد. دخالتهای خارجی در ایران و شکستهای نظامی در برابر روس و انگلیس و رقابتهای این دو قدرت در ایران و زبونی پادشاهان ایران در مقابل آنها در حالیکه روسیه از ژاپن و انگلستان در سرزمین ترانسوال آفریقای جنوبی شکست خوردند و در خود این کشورها نیز حکومتهای مشروطه دایر شده بود، اعطای امتیازات گسترده به اتباع و دولتهای خارجی که این امتیازات اقتصاد ایران را در اختیار دولتهای خارجی قرار میداد و باعث مخالفتهای در جامعه میشد. از جمله مقاومت منفی مردم در جریان امتیاز تنباکو به رهبری روحانیت که باعث لغو این امتیاز شد. و یا اقدامات نوز بلژیکی در گمرک و مالیه باعث مخالفتهای زیادی شد. اقدامات اصلاحی و روشنگرانه افرادی چون عباس میرزا، امیرکبیر، سیدجمالالدین اسدآبادی، میرزاحسین خان سپهسالار، میرزا یوسف مشارالدوله، میرزا صالح شیرازی، طالبوف تبریزی، ملکم خان و... اقدام مطبوعاتی مثل ثریا در قاهره و اختر در استانبول در نشر افکار آزادی خواهانه، اقدام میرزا حسن رشدیه در تاسیس مدارس نوین و تاسیس مدارس خارجی در ایران، فعالیت روحانیونی مثل طباطبایی، بهبهانی، شیخ احمد روحی، میرزا آقاخان کرمانی و میرزا حسن خبیرالملک، ترور ناصرالدین شاه بدست میرزای کرمانی و سلطنت مظفرالدین شاه که ضمن آشنایی با قانون خوی و خصلت آرامی داشت، روی کار آمدن امینالدوله و اقدامات او، اقدامات استبدادی عینالدوله صدراعظم و علاءالدوله حاکم تهران و اقدامات افرادی چون ملک المتکلمین و سید جمالالدین واعظ در آگاهی دادن به مردم[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸].
جریان انقلاب
سفر مظفرالدین شاه به فرنگ و اقدامات علیاصغرخان اتابک اعظم در سرکوب مردم باعث شد تا روحانیون او را تکفیر کردند و شاه نیز در بازگشت او را عزل و عبدالمجید میرزا عینالدوله را به صدارت برداشت[۱۹]. در این میان اقدام رکنالدوله حاکم کرمان باعث ایجاد شورشی شد که عینالدوله محمدعلی میرزا ظفرالسلطنه را برای سرکوبی شورش فرستاد. امری که باعث مخالفت انجمن ملیون به رهبری بهبهانی و طباطبایی شد[۲۰]. اما اقدام عینالدوله در ایجاد مانع بین مردم و شاه و سرکوبی آزادیخواهان باعث اعتراض افرادی چون ملک المتکلمین و سید جمالالدین واعظ اصفهانی در مسجد شاه شد که عینالدوله آنها را پراکنده ساخته و مردم و علما و روحانیون به عبدالعظیم پناه برده و سفیر عثمانی را واسطه بین خود و شاه قرار دادند و درخواستهای خود مبنی بر اجرای قوانین اسلام، عزل مسیونوژ بلژیکی از گمرکات، عزل علاءالدوله حاکم تهران و تاسیس عدالتخانه را به اطلاع شاه رساندند که شاه با آنها به جز عزل نوز موافقت کرده و به مشیرالدوله دستور بازگرداندن روحانیون را داد[۲۱]. ولی اقدام دوباره عینالدوله در توقیف روحانیون باعث اعتراضاتی شد و شاه را مجبور به صدور فرمان تاسیس عدالتخانه در ذیالقعده 1323ه/1905م و عزل علاءالدوله حاکم تهران کرد[۲۲].
با افزایش اعتراضات به اقدامات عینالدوله و در تظاهراتی دو نفر به نامهای سید حسن و سید عبدالحمید کشته شدند و عدهای از علما و روحانیون در مسجد شاه اجتماع، عدهای به قم مهاجرت و گروهی از کسبه به اصناف نیز به سفارت انگلستان پناه بردند و درخواستهایی مبنی بر بازگرداندن علما و روحانیون از قم. اعطای فرمان امنیت عمومی، جلوگیری از توقیف و شکنجه، افتتاح عدالتخانه، قصاص قاتلان مردم و رفع موانع بازگشت تبعید شدگان را توسط گرانتدف[Gront Duff] کاردار انگلستان به اطلاع دولت رساندند که عینالدوله مخالفت کرد[۲۳]. ولی با افزایش شمار مشروطه و رسیدن تلگرافهایی از تبریز، اصفهان، شیراز و نجف در حمایت از مشروطه، افتتاح دارالشورای ملی مهمترین خواست معترضان شد و شاه ضمن عزل عینالدوله، درخواستهای معترضان را قبول و در 14 جمادیالثانی 1324/ 13 مرداد 1285/ 1906م فرمان مشروطیت را صادر نمود و سه روز بعد یعنی 17 جمادیالثانی فرمان تکمیلی دیگری صادر و کلمه ملت جای طبقات و مجلس شورای اسلامی به جای مجلس شورای ملی را گرفت و تاکید شد که در تنظیم قوانین و نظامنامه باید قوانین اسلام مد نظر قرار گیرد[۲۴].
با امضای نظامنامه انتخابات در 13 رجب 1324 توسط شاه، انتخابات تهران برگذار و مجلس با حضور 60 نفر مرکب از شاهزادگان، علما و طلاب، بازرگان، مالکان، پیشهوران و اصناف در 18 شعبان 1326ه/ 1908م با حضور وزیران و نمایندگان سیاسی خارجی و علما در کاخ گلستان رسماً افتتاح شد و صنیعالدوله به ریاست و وثوقالدوله نایب رئیس اول و امینالقرب نایب رئیس دوم انتخاب و مجلس کار خود را بعد از حضور نمایندگان شهرستانها آغاز کرد [۲۵] و قانون اساسی مشروطه در پنجاه و یک ماده در 14 ذیقعده 1324 به امضای شاه رسید. قانون اساسی مشروطه شامل موادی چون تشکیل و وظایف مجلس و حدودو حقوق آن، چگونگی اظهار مطالب به مجلس، شرایط تشکیل مجلس سنا و چگونگی انحلال مجلس بود[۲۶]. مهمترین اقدام مجلس اول را میتوان اخراج مستشاران بلژیکی از ایران و عدم وامخواهی از دول بیگانه دانست و تاسیس بانک هم با کشته شدن ارباب پرویز زرتشتی متوقف ماند[۲۷]. با مرگ مظفرالدین شاه محمدعلی شاه در 14 ذیالحجه 1324 تاجگذاری کرد و با دعوت نکردن نمایندگان مجلس به مراسم تاجگذاری در صدد مخالفت با مشروطه و براندازی آن با کمک روسیه برآمد. مهمترین اقدام محمدعلی شاه در تثبیت مشروطه امضای متمم قانون اساسی در 29 شعبان 1325 بود [۲۸] که در یکصد و هفت اصل به تصویب رسید و شامل کلیاتی در مورد مذهب و پرچم رسمی، حدود و ثغور ایران، مصونیت مال و جان اتباع بیگانه، قوای مملکت، اختیارات نمایندگان مجلس، حقوق سلطنت، اختیارات شاه و هیات وزیران، قوه قضائیه، انجمنهای ایالتی و ولایتی و طرز انتخاب نمایندگان آن، مالیاتها و تشکیل دیوان محاسبات، قشون و ... بود و اصل دوم آن تاکید داشت پنج نفر از مجتهدین جامعالشرایط بر قانون اساسی نظارت نمایند[۲۹].
با اقدامات محمدعلی شاه اختلافات بین مشروطه خواهان و مستبدین زیادتر شد و روزنامههایی چون صور اسرافیل به مدیریت جهانگیرخان شیرازی، مساوات به مدیریت سید محمدرضای شیرازی، روحالقدس به مدیریت سلطانالعلما نقش مهمی در بسیج مردم علیه شاه داشتند و کمیته انقلاب ملی که توسط افرادی چون ملکالمتکلمین، سیدجمالالدین واعظ، صوراسرافیل، مساوات، تقیزاده و ... تشکیل شده بود به دفاع از مشروطه برخاست[۳۰]. محمدعلی شاه با مشاهده حمایت علمای نجف از جمله ملاکاظم خراسانی، میرزا آقا حسین تهرانی و حاج شیخعبدالله مازندرانی در ابتدا با قرار دادن عضدالملک به عنوان واسطه درخواستهای مشروطه خواهان در مورد تبعید امیر بهادر جنگ، مجدالدوله، شاپشال روسی و ... را قبول نمود [۳۱]ولی با رد درخواست شاه در مورد افزایش اختیارات خود توسط مجلس در 22 جمادیالاول 1326 به نیروهای قزاق به رهبری لیاخوف روسی[ Colonel Liokhov] دستور به توپ بستن مجلس را داد و مشروطه طلبان علیرغم مقاومت زیاد شکست خورد و عده زیادی دستگیر شدند که از میان آنها و طباطبایی به خراسان، بهبهانی به کربلا تبعید و صوراسرافیل، ملکالمتکلیمن، سلطان العلمای خراسانی و سید جمالالدین واعظ کشته و عدهای چون دهخدا، تقیزاده، دولتآبادی و ... به سفارتخانههای خارجی پناه بردند[۳۲].
با این اقدام شمار مخالفتها و مقاومتها در شهرهای دیگر از جمله تبریز شروع شد و مشروطه خواهان تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان با کمک دموکراتهای قفقاز علیرغم محاصره گسترده تبریز توسط عینالدوله مقاومت کرد و شاه در 8 ربیعالاول 1327 مجبور به صدور دستخط استقرار مشروطیت شد[۳۳]. ولی مجاهدین بختیاری به رهبری سردار اسعد بختیار و مجاهدین گیلانی به رهبری محمدولی خان نصرالسلطنه سپهدار ویفرم خان و مجاهدین تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان راهی تهران شد. در 27 جمادیالثانی 1327/ 25 تیرماه 1288/ 1909م وارد تهران شدند و محمدعلی شاه به سفارت روس پناه برد[۳۴].
با فتح تهران اجتماع بزرگی از ملیون و سران مشروطه در بهارستان تشکیل و برای اداره امور 22 نفر برگزیده شدند و احمدشاه با نیابت عضدالملک به قدرت رسید[۳۵]. انتخابات مجلس هم طبق طرح انجمن ایالتی آذربایجان در جمادیالثانی 1327ه 1909م در سراسر کشور تشکیل و با انتخاب نمایندگان تهران در اول ذیقعده 1327ه 1909م مجلس دوم افتتاح شد و مستشارالدوله به ریاست مجلس انتخاب شد[۳۶].
ترکیب مجلس مرکب از انقلابیون(دموکرات عامیون) و اعتدالیون (اجتماعیون عامیون)، حزب انفاق و ترقی و مستقلها بود که با افزایش اختلافات ترورها هم آغاز و سید عبدالله بهبهانی از اعتدالیون و علیمحمدخان تربیت و سید عبدالرزاق از دموکراتها کشته و تقیزاده مجبور به ترک وطن گردید[۳۷].
با تصویب قانون منع حمل اسلحه در 26 رجب 1328ه 1910م سردار اسعد ویفرم خان به خلعالسلاح مجاهدین پرداختند که منتهی به ماجرای پارک اتابک و زخمی شدن ستارخان گردید[۳۸]. در این اوضاع آشفته محمدعلی شاه هم وارد دشت گرگان شد و همزمان با سالارالدوله و شعاعالسلطنه حملات خود را علیه مشروطه طلبان شروع کرد که نیروهای دولتی به رهبری سران بختیاری ویفرم خان و معزالسلطان آنها را شکت دادند[۳۹]. مجلس دوم برای حل مشکل مالی بعد از آشوبها، مورگان شوستر آمریکایی را استخدام کرد که با مخالفت روسها مواجه شده و با اولتیماتیومی خواستار اخراج او شدند و حتی نیروهای خود را وارد مناطق شمالی کرد، مجلس در مقابل این اولتیماتیوم مقاومت کرد اما ناصرالملک با قبول التیماتیوم مجلس را منحل و روسای حزب دمکرات و جمعی از اعتدالیون را به قم تبعید کرد و یک دوره رکود سه ساله مشروطه آغاز شد [۴۰] و تا به سن قانونی رسیدن احمد شاه در 27 شعبان 1332ه 1914م ادامه یافت. البته ناصرالملک تحت فشار افکار عمومی و احزاب به خصوص انجمن ایالتی تبریز فرمان انتخابات دوره سوم مجلس را صادر کرد و مجلس سوم در 16 محرم 1333/ 3 آذر 1293ش 1915م به وسیله احمد شاه افتتاح شد و نمایندگان آن ترکیبی از 31 دمکرات، 29 اعتدالی 14 علمیه و 20 نفر بیطرف بودند[۴۱] .مجلس سوم در طول حیات خود گرفتار مسائل جنگ جهانی اول، مهاجرت به قم و کرمانشاه، تشکیل دولت ملی و نفت جنوب و کمیته مجازات و ... بود[۴۲].
ولی در کل جنگهای جهانی اول و مسائل آن باعث انحلال مجلس سوم شد، مسالهای که در نظر عدهای به معنای پایان دوران مشروطیت عنوان شده است[۴۳]. اما انحلال مجلس سوم ضربه سختی به مشروطیت بود نه پایان آن چون در مجالس بعدی حیات ملی با حضور نمایندگان برجستهای چون آیتالله مدرس و دکتر مصدق و عدهای دیگر ادامه پیدا کرد و ثمره این حیات در مجلس چهاردهم و شانزدهم با ملی شدن صنعت نفت نمود پیدا کرد[۴۴]. مهمترین حوادث و وقایع مجالس چهارم وپنجم کودتای سال 1299، قرارداد 1919، قیامهای خیابانی و پسیان و میرزاکوچک خان جنگلی، جموریخواهی رضاخان مساله نفت و در نهایت انقراض قاجار و تشکیل سلسله پهلوی (آبان 1304/ ربیعالثانی 1344) بود که با تشکیل سلسله پهلوی دوره جدیدی در حیات تاریخ ایران آغاز شد[۴۵][۴۶].
نیز نگاه کنید به
مآخذ
- ↑ تقیزاده سیدحسن، «لفظ مشروطه»، اطلاعات ماهانه، ش 5 مرداد 1333.
- ↑ ملائیتوانی علیرضا، مشروطه و جمهوری، تهران: نشر گستره. 1381، ص 37.
- ↑ تقیزاده، همان. صدر محسن، خاطرات صدرالاشراف، تهران: انتشارات وحید، 1364، ص 176.
- ↑ فرزاد جهانبین، «بررسی علل اختلافات علمای مشروطهخواه در خیال مشروطه و مفاهیم مرتبط با آن»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال 10 شماره 38، تابستان 85، صص82-57.
- ↑ صدر، خاطرات صدرالاشراف 176- 175.
- ↑ روشه گی، تغییرات اجتماعی، ترجمة منصور وثوقی، تهران: نشرنی 1376، صص 83- 82.
- ↑ ملائیتوانی، همان، ص 27.
- ↑ کاتوزیان محمدعلی همایون، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطه تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه کامبیز عزیزی و محمدرضا نفیسی، تهران: مرکز، 1371، ص 103.
- ↑ تکمیل همایون ناصر «از جنبش عدالتخواهی تا مشروطیت»، در کتاب مشروطهخواهی ایرانیان، به کوشش ناصر تکمیل همایون تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1383، ص 22.
- ↑ حائری عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران: امیرکبیر 1364، ص 12 و 30 به بعد.
- ↑ اعتمادالسلطنه محمد حسین خان، تاریخ منتظم ناصری، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی تهران: دنیای کتب 1367، ص 2018.
- ↑ محمد تقی دامغانی، صد سال پیش از این، تهران: شکسپیر، 2537، ص 73- 84.
- ↑ بامداد مهدی، شرح رجال ایران، تهران: زوار 1347، ج 2، ص 359.
- ↑ تکمیل همایون، صص 19- 18و 28.
- ↑ کسروی احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر، 1373، صص 8- 47.
- ↑ ملکزاده مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، علمی، 1362، صفحات متعدد.
- ↑ ناظمالاسلام کرمانی میرزامحمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1346.
- ↑ براون ادوارد، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه مهری قزوینی، تهران: امیرکبیر، 1376.
- ↑ افشاری پرویز، صدراعظمهای سلسله قاجاریه، تهران: وزارت خارجه 1373، ص 223 به بعد.
- ↑ کسروی، همان، ص 54- 52، حامد الگار، نقش روحانیت در جنبش مشروطه، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: توس 1356، صص 339- 338.
- ↑ کسروی، ص 69- 67، آدمیت فریدون، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران: پیام 355، صص ر156.
- ↑ هدایت مهدی قلی، خاطرات و خطرات، تهران: زوار 1375، ص 141.
- ↑ ناظمالاسلام کرمانی مجلد اول، ص 404 به بعد. ملکزاده، مجلد اول، ص 235- 382.
- ↑ کسروی، ص 122- 120، هدایت، خاطرات و خطرات، ص 142- 141، ناظمالاسلام کرمانی، مجلد، اول ص 443.
- ↑ مروارید یوش، ادوار مجلس قانونگذاری در دوران مشروطیت، تهران: اوحدی 1377، ج1، 89- 85.
- ↑ ناظمالاسلام کرمانی، مجلد اول، ص 32- 48. هدایت مهدی قلیخان، طلوع مشروطیت، به کوشش امیر اسماعیل، تهران: جام 1363، ص 29- 31.
- ↑ مروارید، ص 192- 197، ملکزاده، 402 به بعد ناظمالاسلام کرمانی مجلد دوم، 14- 85.
- ↑ نوایی عبدالحسین «قانون اساسی ایران و متمم آن چگونه تدوین شده»، مجله یادگار، شماره 5، جلد چهار بهمن 1326، ناظمالاسلام کرمانی ص 85.
- ↑ صدر، خاطرات صدرالاشراف، ص 176، ناظمالاسلام کرمانی مجلد دوم ص32- 56. ایرانشهر، نشریه کمسیون ملی یونسکو در ایران، نشریه شماره 22، جلد دوم، ص 1018- 1020.
- ↑ ناظمالاسلام کرمانی مجلد دوم، ص 87 به بعد. ملکزاده مجلد اول ص 419- 415.
- ↑ هدایت، طلوع مشروطیت، ص 57 به بعد.
- ↑ کسروی، ص 635 به بعد، خاطرات صدرالاشراف، ص 178- 192. ناظمالاسلام، ص 160- 164.
- ↑ ناظمالاسلام کرمانی، مجلد دوم، 403- 402.
- ↑ هدایت، طلوع مشروطیت، ص 103- 101، ملکزاده، ص مجلد سوم، ص 1236- 1171، ناظمالاسلام کرمانی، ص 494.
- ↑ ناظمالاسلام کرمانی، مجلد دوم، ص 494- 495، هدایت، ص 103.
- ↑ مروارید، 89- 85، ملکزاده، مجلد سوم، 1287- 1301.
- ↑ اتحادیه منصوره، پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، تهران: گستره 1361، صص 221 به بعد.
- ↑ شمیم علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: مدبر، 1379، ص 541.
- ↑ ملکزاده، همان، جلد 6- 5› صص 79- 1378، کاظمزاده، روس و انگلیس در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: انقلاب اسلامی، 1371.
- ↑ اتحادیه، پیدایش و تحول ...، ص 326- 333، دهخوارقانی، وقایع ناصر و توضیح مرام، با مقدمه علی سیاهپوش تهران: دنیا، 2536، صفحات متعدد.
- ↑ اتحادیه منصوره، احزاب سیاسی در مجلس سوم، تهران: نشر تاریخ ایران، 1371، صص 70 به بعد.
- ↑ خاطرات صدرالاشراف، ص 222- 228، مروارید، 288- 291 و 311.
- ↑ اتحادیه منصوره، احزاب سیاسی دوره مشروطیت، چاپ شده در کنار انقلاب مشروطیت (مقاله دانشنامه ایرانیکا)، ترجمه پیمان متین، تهران: امیرکبیر، 1383، ص 139.
- ↑ تکمیل همایون، مقدمهای بر کتاب انقلاب مشروطه، پیشین، ص 45.
- ↑ هدایت، طلوع مشروطیت، ص 210- 245 و خاطرات و خطرات، ص 311- 309 و 349- 360.
- ↑ آبادیان، حسین، بحران مشروطیت در ایران، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، ص 46 به بعد.
منبع اصلی
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،
نویسنده مقاله
اکبر قاسمی