ایلخانان
ایلخانان، یا ایلخانیان سلسله حکمرانان مغول، جانشینان چنگیز، در ایران. (حک651-756ق / ؟ م)[۱].
برخی حکومت ایلخانان را از 653ق / 1255م ورود هلاکوخان به سمرقند تا 736ق / 1336م مرگ ابوسعید بهادرخان میدانند[۲]. پس از هجوم مغول، ایران زیر نظر خانهای مغول توسط حکام مغولی اداره میشد. پس از چنگیز منگوقاآن هلاکو خان از فرزندان تولی را مأمور تسخیر کامل ایران[۳]، بر انداختن اسماعیلیان و انهدام قلعههای آنان و تسلیم کردن رکنالدین خورشاه رهبر اسماعیلیان کرد[۴]. وی همچنین با استفاده از اقدام نظامی و ضعف دستگاه خلافت عباسی با تصرف بغداد و کشتن المستعصمبالله[۵] در 656ق به حکومت 524 ساله عباسیان در ایران پایان داد[۶]. پیشرویهای او و جانشینانش در غرب ایران با مقاومت ممالیک مصر[۷] در نبردهایی مانند عینجالوت به رهبری الملکمظفر به گونهای شکست خورد[۸].
اما هلاکو سلسله ایلخانان (فرستاده خان بزرگ ـ تابعخان) را در ایران بنیاد نهاد و در این راه از خدمات دیوانسالاران دانشمندانی مانند عطاملک جوینی و خواجه نصیرالدین توسی بهرهمند گردید. پس از او اباقاخان ایلخان شد (680-663ق / ؟ م) و تبریز را پایتخت خود کرد. خواجه شمسالدین محمد جوینی را وزارت داد. با دختر امپراتور رم شرقی (بیزانس) ازدواج کرد. مادر خودش نیز مسیحی بود از این رو با مسیحیان روابط حسنهای داشت. اما در شرق با براق شاه اولووس جغتایی جنگید. و در غرب با کمک مسیحیان با ممالیک مصر جنگهای ناموفقی انجام داد[۹].
احمد تکودار سومین ایلخان با ممالیک مصر صلح کرد و در رقابت با ارغون برای حفظ منصب خود مسلمان شد [۱۰] اما سرانجام ارغون که از مشورت مجدالملک یزدی بهرهمند بود او را به قتل رساند و اینگونه دورانی از نابسامانی حکومت آغاز شد. او خواجه شمسالدین جوینی- رقیب مجدالملک- را کشت، سعدالدوله یهودی را وزارت داد و از همین زمان علیه ممالیک مصر با پاپ و ادوارد اول شاه انگلیس و فیلیپ لوبل شاه فرانسه روابط سیاسی برقرار کرد. پس از او گیخاتو برادرش به قدرت رسید در سراسر این دوران اوضاع اقتصادی در نهایت ضعف و زوال بود. خواجه صدرالدین احمدخالدی زنجانی برای جبران این وضع پول کاغذی چاو را رایج کرد که باعث بسته شدن بازار و مهاجرت تجار شد[۱۱].
پس از گیخاتو مدتی بایدو ایلخان بود اما از زمان غازانخان اصلاحات همه جانبه در اقتصاد و اجتماع ایران نمودار شد، او که مسلمان شده و خود را محمود خوانده بود از اطاعت خان مغول در آمد و بر خود لقب خان داد و با ممالیک مصر نیز درگیریهایی داشت. پس از او برادرش اولجایتو محمد خدابنده (703-716ق / ؟ م) به حکومت رسید و بنای شکوهمند گنبد سلطانیه را پی نهاد و مذهب شیعه اختیار کرد[۱۲]. پس از او آخرین ایلخان بزرگ ابوسعید بود. از مصاحبت و مشاورت خواجه رشیدالدین فضلالله* مورخ، دانشمند و وزیر برجسته و تاجالدین علیشاه تبریزی بهرهمند شد. اما این وزیران نیز در رقابت با یکدیگر به سر بردند.
پس از فوت اولجایتو، مدتی ابوسعید ایلخان بود و از آن پس، قلمرو ایلخانان به دست امرا و شاهزادگان مغولی افتاد و به مرور حکومتهای محلی مانند، آلمظفر،* آلچوپان،* آلجلایر،* سربداران* و... در گوشه و کنار ایران سر برآوردند[۱۳].ا اینکه تیمور که خود را به مغولان منتسب میکرد با تأسیس سلسله تیموریان دوباره قلمرو سیاسی ایران را یکپارچه کرد.
پس از ویرانیهای آغازین،[۱۴]دورانی از شکوفایی فرهنگی و تمدنی در نیمههای دوره ایلخانان به وجود آمد. آثاری مانند، زیجایلخانی، گنبد سلطانیه، ربع رشیدی، رصدخانه مراغه، مساجد زیبا و شکوهمند و متعدد گواه از شکوفایی دانش و هنر در آن دوران و تواناییهای وزیران برجسته و دانشمندان ایرانی دارد. اصلاحات کسانی چون غازانخان، علاقهمندی به توسعه روابط تجاری با شرق و غرب، رشد و بالندگی هنرهای تجسمی، عدم رواج تعصبات مذهبی، رشد علوم عقلی و نقلی (به ویژه ادبیات و تاریخنگاری)، از ویژگیهای بارز دوره ایلخانان است. در دوره اولجایتو مذهب تشیع رواج یافت و حتی او قصد داشت مرقد امامان شیعه را به سلطانیه منتقل کند [۱۵].
نیز نگاه کنید به
مآخذ
- ↑ بیانی، شیرین. مغولان و حکومت ایلخانان. تهران: 1379، سمت، ص85.
- ↑ موسوی، مصطفی. «ایلخانیان»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: 1380، بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص704.
- ↑ مرتضوی، منوچهر. مسائل عصر ایلخانان. تهران: 1370، آگاه، ص20-42.
- ↑ کاشانی، ابوالقاسم. زبدهالتواریخ. تهران: بی نا، 1311، ص207.
- ↑ ابنطقطقی، محمد بن علی. تاریخ فخری. ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران: 1360، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج2، ص448.
- ↑ وصاف الحضره شیرازی، فضلالله بن عبدالله. تاریخ وصاف. چاپ محمدمهدی اصفهانی، بمبئی: 1269، ج1، ص37.
- ↑ همدانی، رشیدالدین فضلالله. جامعالتواریخ. به اهتمام بهمن کریمی، تهران: 1338، اقبال، ج3، ص 65.
- ↑ گروسه، رنه. امپراتوری صحرانوردان. ترجمه عبدالحسین میکده، تهران: 1352، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 593.
- ↑ اشپولر، بارتولد. تاریخ مغول در ایران. ترجمه محمود میرآفتاب، تهران: 1351، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص141.
- ↑ ابنخلدون. العبر. ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: 1364، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ج4، ص592-594.
- ↑ خواندمیر، غیاثالدین. حبیبالسیر. تهران: 1333، کتابخانه خیام، ج3، ص137.
- ↑ بناکتی، فخرالدین ابوسلیمان داود. تاریخ بناکتی. به اهتمام جعفر شعار، تهران: 1348، انجمن آثار ملی، ص475.
- ↑ سمرقندی، کمالالدین عبدالرزاق. مطلع السعدین و مجمعالبحرین. به اهتمام عبدالحسین نوایی، تهران: 1353، طهوری، ص78.
- ↑ برای آگاهی بیشتر: جوینی، عطاملک. جهانگشای جوینی. تصحیح علامه محمد قزوینی، لیدن: 1937، بریل، 3 جلد.
- ↑ برای آگاهی بیشتر: ابوالقاسم بن حمد الکاشانی. تاریخ اولجایتو. به اهتمام مهین همبلی، تهران: 1348، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
منبع اصلی
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،
نویسنده مقاله
امیرحسین ساکتاف