جمعیت فدائیان اسلام
جمعیت فدائیان اسلام، گروهی مذهبی با پیروی از آموزههای قهرآمیز سیاسی(تأسیس1324ش) بنیانگذار این جمعیت فردی به نام سید مجتبی میرلوحی فرزند سید جواد بود، که پدرش به دنبال اصلاحات رضاشاه به اجبار از کسوت روحانیت خارج و به عنوان وکیل به دادگستری رفت. وی بارها با داور درگیر شد و یکبار سیلی محکمی به او زد که متعاقب ان به زندان افتاد و پس از مدتی به طرز مشکوکی درگذشت[۱]. از ان پس سید مجتبی نام خانوادگی مادرش (نوابصفوی) را برگزید.
نواب صفوی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رشته مکانیک در مدرسه صنعتی آلمانها آغاز کرد و سپس به استخدام صنعت نفت آبادان درامد امّا به علت تحریک کارگران علیه انگلیسیها، تحت تعقیب قرار گرفت و به نجف گریخت[۲]. در بازگشت به آبادان و سپس تهران آمد و در مدرسه مروی به حجره آقا مهدی حائری وارد شد و با همکاری جمعی از علما و طلاب جمعیت مبارزه با بیدینی را با هدف پاسخگویی به شبهات کسروی تأسیس کرد. امّا چون به نتیجهای دست نیافت در پی حذف فیزیکی کسروی برآمد. بسیاری از علما و مجتهدان جو از قتل کسروی را صادر کردند امّا سوء قصد نخست به وی بینتیجه ماند و نواب دستگیر و زندانی شد. سرانجام با حمایت جمعی از مجتهدان و ضمانت بازرگانی به نام اسکویی پس از دو ماه از زندان آزاد شد [۳] و جمعیت فدائیان اسلام را به منظور اجرای احکام الهی و مبارزه با مفاسد اجتماعی تأسیس نمود[۴]. وی شرح برنامههای خود را در کتاب جامعه و حکومت اسلامی (رهنمایحقایق) اورده است.
فدائیان با استناد از برخی آیات قرآن تفسیر قهرآمیزی از دین ارائه کردند[۵]. احمد کسروی نخستین قربانی این قرائت فدائیان از دین بود. وی برای دومین بار در کاخ دادگستری توسط سید حسین امامی مورد سوء قصد قرار گرفت و کشته شد. ایتالله حاج آقا حسین قمی فتوای قتل او را صادر کرد . پس از وی دکتر برجیس یهودی که بهایی شده بود و در کاشان با تجویز داروی اشتباهی عده بسیاری را کشته بود ترور گردید[۶]. این دو ترور با انگیزه کاملاً مذهبی صورت گرفت امّا فدائیان ترور شخصیتهای سیاسی را نیز در سرلوحه برنامهها خود قرار دادند. که قتل عبدالحسین هژیر و سپهبد حاج علی رزمآرا دو تن از نخست وزیران ایران با انگیزه سیاسی صورت گرفت. این ترورها زمینه را برای پیروزی نهضت ملی شدن نفت فراهم ساخت[۷].
فدائیان در ابتدا روابط نزدیکی با ایتالله کاشانی داشتند امّا به دلیل پارهای اختلافنظرها میان انها شکاف افتاد[۸]. همچنین موضعگیری فدائیان در قبال انتقال جسد رضاشاه به ایران و نقشه انها مبتنی بر ترور محمدرضا شاه در روز تشیع جنازه و سپس سوء قصد به شاه در بهمن ماه 1329ش در دانشگاه تهران که فدائیان به مانند سایر گروهها از چگونگی آن از آن بیخبر بودند، باعث شد که این گروه مورد تعقیب قرار گیرد.
فدائیان موضع دوگانهای در قبال دکتر محمد مصدق اتخاذ کردند. در وهله نخست انها به جبهه ملی پیوستند امّا با روی کار آمدن مصدق و ناکامی آنها در عملی کردن درخواستهای تند مذهبی که داشتند، فدائیان مصدق را تهدید به ترور کردند. مصدق از انها خواسته بود که اجازه بدهند او قضیه ملی شدن نفت را دنبال و درخواستهای مذهبی را به دولتهای اینده واگذار کنند امّا فدائیان با درک دیگری از شرایط سیاسی جهانِ ان روز در مقابل مصدق موضعگیری کردند. در این زمان نواب صفوی دستگیر و روانه زندان شد که علت ان ورود به مدرسه دخترانه ایراندخت ساری بود که سابقاً حوزه علمیه بود و نواب به این موضوع معترض بود[۹]. در غیاب نواب، مهدی عراقی، حاج ابوالقاسم رفیعی صرافان، سید هاشم حسینی و دیگران شاخصترین افرادی بودند که هدایت فدائیان را به عهده گرفتند. از جمله اقدامات فدائیان در این مقطع ترور دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولتهای مصدق در 25 بهمن 1330ش به وسیله محمدمهدی عبدخدایی بود. فدائیان معتقد بودند که وی عامل جدایی انها از مصدق است و همچنین از دین اسلام خارج و به مسیحیت گرائیده است[۱۰]. البته این استدلال تنها توجیهی برای مشروعیت دادن به این ترور شناخته شده است.
نواب صفوی پس از بیست ماه از زندان ازاد و بلافاصله دستور ایجاد کمیته مجازات فدائیان به سرپرستی عبدالحسین واحدی را صادر کرد[۱۱]. پس از کودتای 28 مرداد نواب سفرهای تبلیغی را به شهرهای مختلف ایران آغاز کرد که متعاقب ان شاخههای فدائیان با اسامی مختلف در دیگر شهرها نیز پدید امد. مهمترین سفر نواب شرکت در اجلاس مؤتمر اسلامی بود که به منظور دفاع از مردم فلسطین برگزار میشد. نواب در جریان این سفر از سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و مصر دیدار کرد و با اخوانالمسلمین نیز ارتباط برقرار نمود. نواب به درخواست مردم قم برای نمایندگی مجلس هفدهم پاسخ مثبت داد امّا به دلیل مخالفت برخی یارانش کنارهگیری کرد[۱۲]. برخی معتقدند که او پیشنهاد شاه برای قبول تولیت آستان قدس رضوی[۱۳] و همچنین پیشنهاد زاهدی برای قبول پست وزارت فرهنگ را رد کرد[۱۴].
اخرین اقدام سیاسی نواب طراحی ترور حسین علاء بود که بهدست مظفر ذوالقدر انجام شد امّا ناکام ماند و متعاقب ان نواب و جمعی از یارانش دستگیر و پس از مدتی اعدام شدند.(27 دی 1334ش). از این پس فعالیت فدائیان به صورت مخفی و در قالب انجمن دانش و اموزش جوانان، انجمن مکتب جعفری و مکتب توحید انجام میشد[۱۵]. با قیام 15 خرداد 1342ش برخی از اعضای جمعیت به سازماندهی هیئتهای مؤتلفه اسلامی پرداختند که این گروه ترور حسنعلی منصور را طراحی کردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز سه شاخه از فدائیان مجدداً فعالیت خود را برای دوره کوتاهی اغاز کردند: شاخه بنیانگذاری به سرپرستی ابوالقاسم رفیعی، شاخه فدائیان اسلام به سرپرستی صادق خلخالی و شاخه وفاداران شهید نواب صفوی که پس از26سال وقفه مجدداً دور جدید نشریه منشور برادری، ارکان رسمی فدائیان، را منتشر کردند این سه شاخه وفاداری خود را به امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی اعلام نمودند[۱۶]. انان معتقد بودند با پیروزی انقلاب اسلامی دوره مبارزه مسلمانان به پایان رسیده است. این مرحله را میتوان گذر از اندیشه قهرامیز به حوزه سیاست خواند.
نیز نگاه کنید به
مآخذ
- ↑ سیدکباری، سیدعلی. نواب صفوی، سفیر سحر. تهران: 1372، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ص29-28.
- ↑ مقدسی، محمود. ناگفتهها، خاطرات شهید حاج مهدی عراقی. تهران: 1370، رسا، ص19-18.
- ↑ امینی، داود. جمعیت فدائیان اسلام. تهران: 1381، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص68-66.
- ↑ خوشنیت، سیدحسین. سید مجتبی نواب صفوی، اندیشهها، مبارزات و شهادت او. تهران: 1360، منشور برادری. ص23 و ص127.
- ↑ بقره: آیات11و12و179.
- ↑ جعفریان، رسول. جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران. تهران: 1381، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص105.
- ↑ تبریزینیا، حسین. علل ناپایداری احزاب سیاسی ایران. ترجمه علی باقری، تهران: 1371، نشر بینالملل، ص324.
- ↑ ملایی توانایی، علیرضا. «آسیبشناسی یک جنبش: تأملی در اندیشه و عمل جمعیت فدائیان اسلام»، 1379، پژوهشنامه متین. سال دوّم، شماره 5، ص309.
- ↑ امینی، داود. «اسنادی از فدائیان اسلام و نواب صفوی» مجله تاریخ و فرهنگ معاصر. 1376، شمارههای 24و23، ص129.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی. کد بازیابی22/2808، سند شماره14.
- ↑ همان. سند شماره 54.
- ↑ حجتی کرمانی، محمدجواد. «باز هم با مدعیان پیروی از نواب صفوی» اطلاعات (مورخه 8/9/77)، 1377، ص2.
- ↑ حجت الاسلام لواسانی. «گفتاری در باب نواب صفوی»، پیام انقلاب. 1359، شماره24 (27 دی 1359)، ص14.
- ↑ زنجانی، عمید. انقلاب اسلامی و ریشههای آن. تهران: 1367، کتاب سیاست، ص425.
- ↑ قدیرشانهچی، محسن. احزاب سیاسی ایران. تهران: 1375، رسا، ص77.
- ↑ تربتیسنجابی، محمود. احزاب سیاسی ایران (قربانیان باور). تهران: 1375، آسیا، ص175-174.
منبع اصلی
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،
نویسنده مقاله
غلامرضا زعیمی