تاریخ حقوق ایران
تاریخ حقوق، بخشی عمده از تاریخ تمدن است و آگاهی از سیر تطّور و تکامل تمدن. مستلزم درک درستی از نهادهای حقوقی مختلف در اعصار و قرون گذشته است. در واقع تاریخ حقوق ایران همان کشف رخدادهای به وقوع پیوسته در ایران در زمینه حقوق میباشد. تاریخ حقوق ایران، رخدادهای حقوقی و قضائی هستند که علیالاصول با اسناد و مدارک قابل اثباتاند، ولی گاهی هم بر اساس شواهد و قرائن و امارات اما به هر حال بر اساس استدلال و عقل، بازسازی و بازآفرینی میشوند. اهمیت و ارزش تاریخ حقوق ایران از این جهت قابل توجه است که مرز تاریخی میان توحش و تمدن را مشخص مینماید و نظام حقوقی را سامان میدهد[۱][۲][۳] و قواعدی را که در گذشته به مثابه قانون بر روابط جمعی حاکم بوده است، معلوم میدارد. تاریخ حقوق ایران به طور کلی به سه دوره تقسیم میشود:
- از آغاز تاریخ تا سقوط ساسانیان (ایران باستان)؛
- از شکست ساسانیان تا انقلاب مشروطیت (عصر اسلامی)؛
- از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی (دوره جدید).
اما با منظور داشتن تحولات سیاسی و دگرگونیهای اجتماعی که بر اثر حمله نظامی بیگانگان یا انقلابات داخلی روی داده و در تغییر ساختار نظام حقوقی، اجتماعی و اقتصادی ایران مؤثر بوده است تاریخ حقوق ایران را میتوان جزئیتر نگاه نمود:
- نخستین جوانههای نظام حقوقی در حوزه تمدن ایران، شامل ابتدائیترین گردهماییهای قبیلهای در حدود 10 هزار سال پیش میان اقوام پیش آریایی بود و به طور پراکنده در کوهها و دشتها به حالت نیمه وحشی میزیستهاند؛
- شکلگیری نظام حقوقی، قضائی میان ساکنان پیش آریایی از دوره نوسنگی یعنی حدود هشت هزار سال پیش، آغاز شد[۴][۵]؛
- تمدنهای بومی در فلات ایران با تأثیرپذیری از تمدنهای مجاور به کمال رسید. در این دوره، نحوه ارتباط سیاسی، نظامی، حقوقی، بازرگانی و فرهنگی ایران با مراکز جمعیتی همسایه از جمله اکدیها، سومریها نشانه بارز از وجود نظامهای مناسب حقوقی و مخصوصاً حقوق بازرگانی است[۶][۷][۸][۹][۱۰]؛
- شکلگیری نظام حقوقی اساسی، اداری، جزائی، مدنی، قضائی آریاییها و اقوام هند و ایرانی و شیوههای ویژه رفع اتهام و اثبات حقانیت بر اساس باورهای همگانی و آئینهای دینی پیش از ظهور زرتشت، با توجه به گزارشهای باستانی از باجگزاری اقوام آریایی و ساکن در بیرون از مرزهای غربی دولت آشور؛ بیانگر وجود نظام حقوقی و اداری بومی کارآمدی برای گردآوری این باج و خراج و تسلیم آن به دولت آشور است[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵].
- شکلگیری نظام حقوقی و توسعه نهادهای دادرسی قومی و منطقهای مادی و پارسی و سپس انسجام بیشتر آنها در اثر اتحاد مادیها و پارسیها در امپراتوری بزرگ هخامنشی و صدو منشور حقوق بشر کورش پس از فتح بابل در 540 پیش از میلاد و در نهایت قانونگذاریهای داریوش که به سراسری شدن نظام حقوقی هخامنشی منجر شد[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹].
- بروز تحولات حقوقی، اداری، اقتصادی و اجتماعی ناشی از حمله اسکندر به ایران و حکومت سلوکیان و تأثیر فرهنگ یونان بر اقوام مختلف ساکن فلات ایران و سرانجام بر آمدن نظام ملوکالطوایفی اشکانیان[۲۰][۲۱]؛
- استقرار نظام حقوقی منسجم زرتشتی در پی آمدن اردشیر بابکان و اتحاد دین و دولت در قلمرو شاهنشاهی ساسانیان در اثر رسمیت یافتن کیش زرتشتی در عصر ساسانی و تأثیرات حقوقی آن بر ایران توأم با اصلاحات مالیاتی انوشیروان[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵]؛
- سقوط ساسانیان بر اثر حمله تازیان به ایران و گسترش تدریجی دریافت اسلام در ایران و کشورهای مجاور و شکلگیری نهادها و آئینهای حقوقی و قضایی اسلامی در ایران[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹]؛
- سقوط خلافت اموی و بر سر کار آمدن خلفای عباسی در بغداد همزمان با پا گرفتن حکومتهای نیمه مستقل و مستقل ایرانی و ترک در ایران که به نهادینه شدن فقه اهل سنت انجامید. در این دوره از جهت بیتوجهی به اجتهاد، به مکتبهای حقوقی مذاهب اربعه فقه اهل سنت توجه شد[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸]؛
- سقوط خلافت عباسی توسط مغولها که باعث از بین رفتن نظام شرع و تحمیل نظام اداری و دیوان مغولان موسوم به یاسای چنگیزی شد و نیز منجر به توسعه تدریجی فقه شیعی شد[۳۹][۴۰]؛
- تشکیل سلسله صفوی با قبول کون مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی ایران، که باعث شد مسائل و صلاحیتهای شرعی و عرفی در یک نظام قضایی متمرکز از یکدیگر جدا شود[۴۱][۴۲]
- شروع و شکلگیری انقلاب مشروطیت در 1324ق / 1285ش که از نظام سیاسی و قوانین اساسی کشورهای اروپائی تأثیر گرفته بود و منجر به براندازی نظام سیاسی استبدادی شد و سیستم اداری و مایه عمومی را قانونمند نمود[۴۳][۴۴][۴۵]؛
- انتقال سلطنت از سلسله قاجار به سلسله پهلوی در 1304 که منجر به تدوین و تصویب قوانین جدید به تقلید از نظامهای حقوقی اروپایی[۴۶][۴۷]؛
- انقلاب عمومی 1357 که باعث تغییر نظام سلطنتی به نظام جمهوری گردید و با تصویب و تدوین قوانین مبتنی بر فقه امامیه در مقام اسلامی کردن نهاد دادرسی بر آمد و ضمن بهرهگیری از اجتهاد برای حل مسائل مستحدثه، در صدد حذف همه قواعد ماهوی و شکلی نظام قضایی پیش از انقلاب برآمد[۴۸][۴۹].
نیز نگاه کنید به
مآخذ
- ↑ صالح، علیپاشا. سرگذشت قانون: مباحثی از تاریخ حقوق. دانشگاه تهران، 1348، ص93.
- ↑ Mercer, Derrik, Chronicle of the word, 1989, p. 51
- ↑ Mercer, Opcit, 1989, p. 51
- ↑ فردوسی. شاهنامه. چاپ ژول مول، ج1، ص263- 264.
- ↑ ویدنگرن، گئو. دینهای ایران. ترجمه منوچهر فرهنگ، تهران: انتشارات آگاهان ایده، 1377، ص35 و 54.
- ↑ تاریخ ماد. ترجمه کریم کشاورز، تهران: بیام، 1357، ایرانشهر 1/287.
- ↑ نصر، سیدتقی. تاریخ حقوق از ابتدا تا هجوم عرب. تهران: بیتا،ص. 286.
- ↑ احمدی، اشرف. قانون و دادگستری در شاهنشاهی ایران باستان. تهران: 1346.
- ↑ سامی، علی. دادرسی و قضاوت در ایران باستان. مجله بررسیهای تاریخی، ج6، ش 1، 1350، ص254.
- ↑ Collins, Robert, the Medes and Persian, London, Cassell, 1974, p. 87
- ↑ لاکهارت، لارنس. «تمدن قبل از آریایی در ایران»، ایرانشهر. 1342، ج1، ص318.
- ↑ مشکور، محمدجواد و مسعود رجبنیا. تاریخ سیاسی و اجتماعی اشکانیان. تهران: دنیای کتاب، 1374، ج2، ص64- 65.
- ↑ ساویل، اگنس. تاریخ اسکندر مقدونی. ترجمه ع. وحید مازندرانی، تهران: وحید، 1364، ص296 به بعد.
- ↑ راسخ، شاهپور. «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ایرانشهر. 1/229.
- ↑ صالح، علیپاشا. «قوه مقننه و قضائیه»، ایرانشهر. 2/952.
- ↑ صالح، علیپاشا. «قوه مقننه و قضائیه»، ایرانشهر. تهران: کمیسیون ملی یونسکو، 1342، ج2، ص60.
- ↑ بیهقی، ابوالحسن. تاریخ بیهقی. چاپ احمد بهمنیار، تهران: وزارت فرهنگ، 1319، ص42- 43.
- ↑ یشتها. چاپ ابراهیم پورداود، پشت 10، بند 2.
- ↑ ابن خردادبه. المسالک الممالک. ص43 و 48.
- ↑ ماوردی، ادب القاضی. چاپ یحیی هلال الشرّحان، بغداد: رئاسه دیوان الاوقاف، 1391ق / 1973م، ج1، ص21- 34.
- ↑ جرجی، زیدان. تاریخ تمدن اسلام. 1/240؛ حسن ابراهیم. تاریخ سیاسی اسلام، 439.
- ↑ امین، سیدعلینقی. شرح دعای کمیل. قم: طیب، 1377، ص9- 10.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد. ج13، ص327- 329.
- ↑ ابنمقفع. «رساله الصحابه»، رسائل البلغاء، چاپ محمد کردعلی، قاهره: 1913، ص125- 126.
- ↑ مسعودی، مروجالذهب. ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج2، ص435.
- ↑ ابنبلخی، فارسنامه. چاپ گای لسترنج والن نیکلسن، لیدن: 1339ق / 1931م، ص117.
- ↑ بازورث، كلیفورد ادموند. تاریخ غزنویان. ترجمه حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1356، ص176- 177.
- ↑ راوندی، مرتضی. سیر قانون و دادگستری در ایران. تهران: سرچشمه، 1368، ص111.
- ↑ اشپولر، برتولد. تاریخ مغول در ایران. ترجمه محمود میرآفتاب، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1351، ص377.
- ↑ ویلدورانت. تاریخ تمدن. کتاب ششم، ج20، ترجمه پرویز مرزبان، تهران: اقبال، ص99.
- ↑ فلسفی، نصرالله. زندگانی شاه عباس اول. تهران: علمی، 1364، 1/476- 477.
- ↑ فلسفی، همانجان، 1176؛ صالح. تاریخ حقوق. ص222- 224.
- ↑ باستانی پاریزی. ص569، تذکره الملوک. ص58 به بعد.
- ↑ كروسینسكی. سفرنامه. ص68.
- ↑ شعبانی، تاریخ اجتماعی افشاریه. 1373، ص163.
- ↑ بیگدلی، غلامحسین. تاریخ بیگدلی. ص624.
- ↑ ملکم، سرجان. تاریخ ایران. ج2، ص227.
- ↑ سپهر، ناسخالتواریخ. جلد قاجاریه، ص176.
- ↑ روحانیت و مجلس. ج1، سند شماره 74،ص176- 177.
- ↑ قاسمزاده، قاسم. حقوق اساسی. دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1344، بخش ضمیمه؛ صدرالاشراف، «یادداشتها»، در خاطرات سیاسی و تاریخی. گردآوری س. وحیدنیا، ص92.
- ↑ گلشائیان، عباسقلی. زندگی و اندیشهها: خاطرات. تهران: انیشتین، 1377، ج1، ص134- 143.
- ↑ صدر. خاطرات. ص317- 318.
- ↑ مستوفی، عبدالله. زندگانی من. تهران: زوار، ج3، ص629- 630.
- ↑ دولتآبادی، یحیی. حیات یحیی. ج4.
- ↑ غنی، قاسم. نامههای دکتر قاسم غنی. تهران: وحید، 1368.
- ↑ مصدق، محمد. خاطرات و تألمات. چاپ ایرج افشار، تهران: انتشارات علمی، 1365، ص177- 180.
- ↑ علم، اسدالله. یادداشتها. یادداشت روز 8/ 4/ 53، ص125.
- ↑ ناظمالاسلام. تاریخ بیداری ایرانیان. چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران: پیکان، 1377، ص535- 537.
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره چهارم. ج2، ص31- 32.
منبع اصلی
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،
نویسنده مقاله
علی اکبر اسدزاده