آرامگاه

آرامگاه، یادمانهای آئینی با ویژگیهای معماری گوناگون بر گورهای درگذشتگان که با اصطلاحات روضه، مشهد، مرقد، آستانه، قدمگاه، قبر، مقبره، مزار، امامزاده، گنبد و... به کار می رود. در ادب فارسی، آرامگاه به معنی وطن، جایگاه، مسکن، مهد و قرارگاه به کار رفته[۱] و در دوران اخیر به معنای قبر، مدفن و بقعه بنا شده بر گور عمومیت یافته است. آرامگاههای ایران براساس: سیر تطور تاریخی، بخشهای جغرافیایی در گستره فرهنگی ایران زمین* سازه و سبک معماری آرامگاه و شخصیتهای دفن شده، قابل تقسیمبندی و بررسی هستند. در تپه تمدنهای پیشین تاریخی مانند سیلک، ابلیس، یحیی، کُنار مندل، شهداد، گیان، مارلیک، حصار، شهر سوخته، هفت تپه و... (← باستانشناسی ایران) آثار مقبرههای پیشین تاریخی ـ که مردگان با نشانهها و ابزار زندگی دفن شدهاند ـ به دست آمده است[۲].
اگر چه آرامگاههایی مانند فرود در ابرکوه (ابرقو)، ایرج، سلم و تور در ساری،[۳]سهراب در زابلستان، تهمورث در اصفهان را به شخصیتهای اساطیری نسبت دادهاند، اما در معبد عظیم زیگورات چغازنبیل* یا دوراونتاش [1](1250ق.م) از دوره عیلام* آرامگاههای باشکوه و گورهایی قوسی شکل با استفاده از خشت و آجر بنا شده [۴]و ساختمانِ طبقهبندی شده زیگورات در بناهای آرامگاهی دوران ماد* و هخامنشی* گور دختر در برازجان (با ارتفاع 5/4 متر، به احتمال آرامگاه ؟ هخامنشی) [۵]و آرامگاه با شکوه کوروش* در پاسارگاد* (با ارتفاع 11 متر) بر 6 پله سنگی با اتاقکی سنگی (سده 6 ق.م) تأثیر داشته است. هر چند دیگر شاهان هخامنشی* در آرامگاههایی با طرح چلیپا (صلیب) در دیواره صخرهای نقش رستم* در کنار کعبه زرتشت و کوه مهر (رحمت) شرق تخت جمشید* درون دخمههایی خفتهاند که از سبک دخمههای مانناها و مادها مانند فخریکا( Fakhrika)در جنوب دریاچه اورمیه، دکا داوود سر پل ذهاب، دخمه سنگی در صحنه کرمانشاه و دخمه دهنو اسحاقوند پیروی میکنند.
آرامگاه برخی حکمرانان سلوکی*مانند آنتیوخوس اول در نمرود داغ (جنوب آناتولی) بیانگر تأثیر هنر و معماری دوران هخامنشی است، [۶]اما این سنت در دوران اشکانیان (پارتیان)* تداوم نداشت و دفن با تابوت یا گورهای خمرهای در آرامگاههای ساده مانند آنچه در چشمک لرستان، دره قشلاق خلخال، پالمیر، کوه خواجه در سیستان[۷] و دخمههای سیراف نزدیک بوشهر، یافت شده است گوه دوری اشکانیان از بنای آرامگاههای مجلل است[۸]. در دوره ساسانیان* با رسمی شدن آئین زردشت و جلوگیری از خاکسپاری مردگان با قرار دادن اجساد در دخمه یا دادگاه (برجخاموشی) (Tower of silence) برفراز بلندیها برای مرغان و ددان، تنها استخوان مردگان را در استودانها ـ مانند آنچه برفرار آرامگاههای نقش رستم است ـ نگهداری می کردند.

در مجملالتواریخ[۹]به آرامگاه اردشیر بابکان در استخر، هرمز شاپور در پارس، شاپور*دوم در تیسفون، بهرام چهارم، خسروپرویز، بوران دخت و آذرمیدخت در مداین و یزدگرد سوم در مرو اشاره شده و در تاریخ بناکتی[۱۰] توصیف غیر واقعی دیدار مأمون خلیفه عباسی (197- 218ق) از دخمه انوشیروان آمده است، با این حال این آرامگاهها را تنها می توان استودانهای شاهی دانست. ورود اسلام به ایران، تلاقی دو فکر ایرانی ـ اسلامی در آرامگاه سازی را به همراه داشت؛ تدفین ساده و بیآلایش اسلامی مانند خاکسپاری حضرت محمد(ص) در خانه او در مدینه به همراه سنت سوگواری اعراب در برابر ممنوعیت خاکسپاری در آئین زرتشت و فقدان آرامگاهسازی،[۱۱] مقرر شدن خاکسپاری مردگان درگستره فرهنگی ایران اما بنای آرامگاههای باشکوه با پیروی از شیوههای ایرانی انجامید که بهویژه در بقعههای مراکز آئینی تشیع مانند آرامگاه علی بن موسی الرضا(ع) در مشهد (202ق/ 817م)، فاطمه معصومه(س) در قم (درگذشت 201ق/ 816م)، عبدالعظیم حسنی(ع) در ری (250ق / 864م)، شاه چراغ در شیراز (سده 3ق) آستانه اشرفیه در شهر کُچان[۱۲] (سده 4ق) و حدود 872 امامزاده* در شهرها، روستاها و آبادی های ایران تجلی یافت.[۱۳]
آرامگاه هارونالرشید خلیفه عباسی (193ق/ 809م) در سنابادِ توس که چهار دیواری مربع شکلی (40/10× 60/10 متر با ستبری 2 متر) بود در تداوم معماری ساسانیان بنا شد و در پی دفن کردن امام رضا در آنجا، مشهدالرضا، نامیده شد، که تزئینات در دوره آلبویه، مرمتهایی که توسط ابوالحسن عراقی دبیر غزنوی، (اوایل سده 5ق) انجام شد بنای مناره و گنبد و وقف کردن ملکی بر این آرامگاه را به همراه داشت[۱۴] بیانگر ترویج آرامگاه سازی در آن زمان است، اما آرامگاههای عبدالله بن طاهر در ؟ یا خطیره[۱۵] در نیشابور و یعقوب لیث در ویرانههای گندی شاپور (شاهآباد کنونی نزدیک دزفول) قدیمترین آرامگاه امیران پس از اسلام هستند.
آرامگاه خاندان سامانیان* در بخارا که به نام امیراسماعیل سامانی شناخته میشود (حدود 321ق/ 943م) با آجرکاری زیبا از سبک چهار طاقی های ساسانی پیروی می کند[۱۶] و برج آرامگاه آجری قابوس بن وشمگیر از سلسله زیاریان* در گنبد قابوس (کاوس) با ارتفاع 51 متر (396ق/ 1006م) قدیمترین و اثرگذارترین برج آرامگاه در برجهایی مانند، پیرعلمدار در دامغان (412ق/ 1021م)، لاجیم مازندران (413ق/ 1022) چهلدختران در دامغان (450ق/ 1058م)، طغرل در ری (533ق/ 1139م)، علاءالدین در ورامین (686ق/ 1287م)، با یزید بسطامی در شاهرود (؟ / 1313م) و... می باشد[۱۷] بنای برخی آرامگاهها مانند گنبد عالی در ابرکوه (448ق/ 1056م)، شاه فیروز سیرجان، برج قابوس و.. بر ستیغ تپهها، تأثیر پذیری از برجهای خاموشی زرتشتیان را نمایان می کند، همانگونه که نوع دیدگاه ترکان به سنت تدفین در بنای آرامگاههای خیمه مانندی چون برجهای دوگانه خرقان (460 و 486ق) در قزوین تأثیر گذاشت، چنانکه این تأثیر ابتدا از شرق و در آرامگاه امیراسماعیل سامانی نمایان شد.[۱۸]دوره سلجوقیان، اوج ترقی آرامگاهسازی در ایران است که در مهمترین نمونه این دوره، آرامگاه سلطان سنجر در مرو (حدود 522ق/ 1157م) با گنبد دو جداره تجلی یافت. بسیاری از گنبدهای آرامگاهی آجری ایران یا مربوط به دوران سلجوقی است یا بر پایه این دوران بنا شده است از آن میان آرامگاه قطران در تبریز، خواجه نظامالملک در اصفهان، خواجه عبدالله انصاری در گازگاه هرات (481ق/ 1088م) جبلیه کرمان، بایزید در بسطام و... [۱۹].
در دوره ایلخانان* به پیروی از سنتهای مغولی آرامگاهها در صحرا و جدا ساخته میشد. گنبد منفرد و رفیع اولجایتو با 8 مناره مشهور به گنبد سلطانیه* همسان با گنبدهای دو جداره متأثر از دوره سلجوقی و گنبدهای کروی زیر سقف مخروطی شکل به تأثیر پذیری از چادرهای سلطنتی مشخصه اصلی آرامگاههای این دوره است[۲۰].آرامگاه غازانخان* در میان مجموعه شَنب غازانی (شاه غازان) در شام تبریز، آرامگاه شیخصفی الدین در اردبیل از نمونههای آرامگاههای این دوره و بنا کردن گنبد بر پایه هشت ضلعی با استفاده از کاشی فیروزهای در نمای گنبدهای مدوّر و مخروطی مانند گنبد سلطانیه* و آرامگاه حمدالله مستوفی در قزوین و آرامگاه مولوی* در قونیه از مشخصههای معماری آرامگاه سازی این دوره است که در دوره تیموریان* تأثیر گذاشت، اما در دوره تیموری آرامگاهها با تأکید بر تزئینات شیارهای عمودی روی گنبد که مماس به هم بودند و با جدارههای نمای پیشین بیانگر تسلط ظاهری بنا بودند ساخته شدند و در کنار بقعههای متبرکه ساخته می شدند، مانند آرامگاه شاه زند در سمرقند، گور امیر تیمور در سمرقند آرامگاه احمد یَسَوی در شهر ترکستان کنونی، و آرامگاه گوهرشاد در هرات از مهمترین این نوع آرامگاهها هستند[۲۱].

در دوران صفویه* آرامگاه سازی نسبت به سدههای میانه ترقی نداشت، توجه به مشهدالرضا، بقعه شیخصفی الدین در اردبیل، بازسازی تربت جام و بنای آرامگاه شاه نعمتالله ولی در ماهان از مهمترین فعالیتهای انجام شده در این دوره است. در این زمان، بنا و توسعه آرامگاه (آستانی بر مزار امامزادگان علوی به تأثیر از رسمی شدن مذهب شیعه امامیه گسترش یافت که همچنان تداوم دارد[۲۲].از این رو سنت آرامگاهسازی در طی دوران افشاریه،* زندیه،* قاجار* و پهلوی* در تأثیرپذیری از دوران صفویه اما با الگوپذیری دورههای گذشته نه تنها تحول چشمگیر نداشت بلکه از ابداع شیوههای نو به دور ماند. در این میان فعالیتهای عمرانی کریمخان زند در شیراز مانند بنای آرامگاه حافظ، هفتتنان و توسعه آرامگاه شاه چراغ قابل ذکر است. توجه به تدفین در آرامگاه شخصیتهای مذهبی، باعث وسعت یافتن پیرامون امامزادهها شد و حتی برخی آرامگاههای گذشته هویت اسلامی یافت (مانند آرامگاه لاجیم از بانوان آلباوند به نام امامزاده عبدالله)[۲۳].
در طی این دوران سلاطین، رجال سیاسی، مذهبی و علمی بر طبق وصیتهای آنان در شهرهای مذهبی، مشهد، قم، ری، شیراز و عتبات عالیات به خاک سپرده می شدند. در دوره پهلوی آرامگاههای چندی بر مزار مشاهیر علمی ـ ادبی ایران بنا شد که از نظر انطباق تاریخی با شخصیت هر یک از آن مشاهیر و کاربرد نوع مصالح قابل تأمل هستند، آرامگاههای فردوسی با طرحی نزدیک به آرامگاه کوروش. در توس حافظ با طرح آندره گدار(A. Godard) مرکب از گنبد و هشت ستون در شیراز، خیام با استفاده از اضلاع هندسی در نیشابور، ابنسینا با استفاده از سنگ خارا و بتون مسلح با طرح گنبد کاووس و باباطاهر در همدان، سعدی با گنبد مدور مزین به کاشی فیروزهای و ایوان ستوندار مسطح در شیراز، نادرشاه افشار*و پسیان* در مشهد و کمالالملک در نیشابور از مهمترین بناهای آرامگاهی در فاصله 1313- 1340ش و مقبره الشعراء تبریز می باشند[۲۴].

واپسین آرامگاه وسیع در جنوب تهران با تأثیرپذیری از شیوه آرامگاههای شخصیتهای شیعه با استفاده از صحنهای چهارگانه، چهار مناره و گنبد مرکزی بر مقبره آیتالله خمینی*(ره) رهبر انقلاب اسلامی* بنا نهاده شد (1368ش). در یک نگاه کلی سیر تطور آرامگاهسازی درگستره جغرافیای فرهنگی ایران بایستی با بررسی نوع اقلیم و مصالح به کار رفته در هر منطقه مورد تأمل قرار گیرد. چنانکه آرامگاههای کثیرالاضلاع در جنوب غرب ایران (مانند دانیال نبی در شوش که پایه گنبد مخروطی آن 26 ضلعی است)، گنبدهای رفیع مرکز (مانند سیدرکنالدین در یزد، سده 8ق)، برج آرامگاههای شمال و مقبرههای بنا شده با مصالح چوبی (مانند بقعه شیخ زاهد گیلانی) و بهرهگیری از آجرکاری و کاشی کاری های زیبا در بسیاری از آرامگاههای نواحی داخلی و شرقی ایران، نمایانگر انواع مختلف این نوع بناها در ایران است. گاه پیشی گرفتن سبک و نوع مصالح در سازه آرامگاهها باعث فراموشی نام صاحب آرامگاه میشده است، چنان که به دلیل بام مورب آرامگاه چیش پیش آن را گور دختر و آرامگاه کوروش را قبر مادر سلیمان و آرامگاه احمدیلی امیر در مراغه به دلیل رنگ سرخ آجرهای آن گنبد سرخ نام گرفت.
از نگاهی دیگر، آرامگاهها مطابق با شخصیتهای دفن شده به شخصیتهای مذهبی مانند امامان و امامزادگان، عارفان و پیامبران (مانند دانیال نبی در شوش، حیقوق در تویسرکان، پیغمبریه در قزوین و...)، حکمرانان، فرمانروایان سیاسی، قهرمانان، پهلوانان، آرامگاههای خانوادگی و جمعی (مانند تخت فولاد اصفهان، شاه زنده سمرقند، مقبرهالشعراء تبریز و...) و آرامگاههای اقلیتهای مذهبی مانند ایرانیانِ ارمنی، کلیمی، آشوری و کلدانی، یهودیان، زرتشتیان (پس از برچیده شدن دخمهها از دوره پهلوی*اول ـ رضاشاه) و... قابل بررسی و تقسیمبندی هستند. آرامگاهها به ویژه آنان که مربوط به شخصیتهای مذهبی بودند، برخوردار از درآمدهای ناشی از وقف متناسب با شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده و ضمن اینکه یک مکان راز و نیاز به مثابه مسجد و بهرهمند از املاک وقفی بوده و علاوه بر اینکه بازار* و پایگاههای اقتصادی پیرامون آنها ساخته می شد، بناهای عامالمنفعه مسجد، مدرسه، کتابخانه، درالشفا، گرمابه حجرههای مهمانپذیر (زائرسرا برای آرامگاههای مذهبی) و... بر آنها وقف می شده و پایگاه اصلی برای اجرای مناسک دینی، سوگواری ها و جشنها بودهاند که مهمترین نمونه آن آستان قدس رضوی* با موقوفات بسیار بر آرامگاه علی بن موسی الرضا(ع) است. همچنین تلاش برای شناسایی درگذشتگان سبب می شده است که ضمن تنظیم اسناد به عنوان شجره نسب به ویژه برای شخصیتهای مذهبی و سیاسی، کتابهایی به تشریح شناسنامه آرامگاهها و گورستانهای عمومی اختصاص یابد که از آن میان است، مزارات هرات، بخارا، کرمان، شیراز، تبریز، کابل و... .
نیز نگاه کنید به
مآخذ
- ↑ دهخدا، علی اکبر. لغتنامه. ذیل آرامگاه، تهران: دانشگاه تهران، 1377، ج1، ص98.
- ↑ نگهبان، عزتالله. «شهرنشینی و شهرسازی از هزاره چهارم تا هزاره اول ق.م» در شهرهای ایران. به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران: جهاد دانشگاهی، 1366، ص25-30.
- ↑ رابینو، هـ.ل. مازندران و استرآباد. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337، ص94.
- ↑ آمیه، پیر. تاریخ عیلام. ترجمه شیرین بیانی، تهران: دانشگاه تهران، 1372، ص63.
- ↑ مصطفوی، محمدتقی. اقلیم پارس. آثار تاریخی و اماکن باستانی فارس. تهران: انجمن آثار ملی، 1343، ص8.
- ↑ غروی، مهدی. آرامگاه در گستره فرهنگ ایرانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1376، ص68.
- ↑ کالج، مالکوم، آ. ر. پارتیان. مسعود رجبنیا، تهران: وزارت فرهنگ و هنر، 1355، ص101.
- ↑ معصومی، غلامرضا. سیراف (بندر طاهری). تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و نشر قطره، 1374، ص105.
- ↑ [مجملالتواریخ و القصص]. تصحیح ملکالشعراء، بهار، تهران: کلالهخاور، 1318، ص463.
- ↑ بناکتی، داود بن ابیالفضلمحمد. تاریخ بناکتی، روضه اولیالالباب فی معرفه التواریخ و الانساب. ترجمه جعفر شعار، تهران: انجمن آثار ملی، 1348، ص160.
- ↑ براند، رُبرت هیلن، «مقابر» ترجمه کرامتالله افسر، در معماری ایران دوره اسلامی. به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران: چاپخانه ارشاد اسلامی، 1366، ص24.
- ↑ ستوده، منوچهر. از آستارا تا استارباد. تهران: آگه، 1374، ج2، ص179.
- ↑ کریمان، حسین، «امامزاده»، دایرهالمعارف تشیع. ج2، نشر شهید سعید محبی، تهران: 1375، ص393.
- ↑ کریمان، حسین، «امامزاده»، دایرهالمعارف تشیع. ج2، نشر شهید سعید محبی، تهران: 1375، ص393.
- ↑ مولوی، عبدالحمید. آثار باستانی خراسان. مشهد: انجمن آثار ملی، 1354، ص129.
- ↑ Schroeder. Sric, " Standing Monuments of The first period" in Asurvey of persian Art , Edite by Arthur Upham Pope, Thenran, Surosh, 1976, Vol 3, 945- 46.
- ↑ پوپ، آ. معماری ایران. ترجمه غلامحسین صدریافشار، تهران: انتشارات انزلی، 1366، ص86- 95.
- ↑ براند، «مقابر»، ص25-26.
- ↑ برای آگاهی بیشتر← [پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی]، دایرهالمعارف بناهای تاریخی در دوره اسلامی (بناهای آرامگاهی). تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1376.
- ↑ ویلبر، دونالدن. معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان. ترجمه عبدالله فریار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1346، ص41.
- ↑ پیندر ـ ویلسن، «معماری دوره تیموری» در تاریخ ایران دوره تیموریان. پژوهش دانشگاه کمبریج، ترجمه یعقوب آژند، تهران: آژند، جامی، 1379، ص323- 330. برای آگاهی بیشتر ← ویلبر، دونالد؛ گلمبک، لیزا و ... معماری تیموری در ایران و توران. ترجمه کرامتالله افسر و محمدیوسف کیانی، تهران: سازمان میراث فرهنگی، ص1374.
- ↑ دایره المعارف تشیع. تهران: نشر شهید سعید محبی، 1375، ج1، ذیل «آرامگاه» و «آستانه».
- ↑ براند. «مقابر»، ص28.
- ↑ معین، محمد. فرهنگ فارسی. تهران: امیرکبیر، 1362، ج5، ص17- 25. (←آرامگاه).
منبع اصلی
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی (1398). دانشنامه ایران. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین المللی الهدی،
نویسنده مقاله
حسن باستانیراد